کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سخنه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سخنه
لغتنامه دهخدا
سخنه . [ س ُ ن َ ] (اِخ ) شهرکی است در بیابان شام بین تدمر و عرض و ارک و قومی از عرب دراین مکان سکونت دارند. و حد آن ارک و عرض است . (معجم البلدان ). در شام بشمال شرقی تدمر است . (دمشقی ).
-
واژههای مشابه
-
سخنة
لغتنامه دهخدا
سخنة. [ س َ / س ُ / س ِ ن َ / س َ خ َ ن َ ] (ع اِ) تب یا گرمی یا زیادت گرمی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد). || سُخْنةالعین ؛ گرمی چشم و آن عبارت از غم و حزن است . (منتهی الارب ). خلاف قرةالعین که مراد از شادی و سرور است . (آنندراج ).
-
جستوجو در متن
-
قریتان
لغتنامه دهخدا
قریتان . [ ق َرْی َ ] (اِخ ) دهی است بزرگ از توابع حمص در راه بریه بین بریه و سخنه و ارک که مردم آن همه نصاری هستند. ابوحذیفه در فتوح الشام گوید: خالدبن ولید از تدمر به قریتان وارد شد. و این همان است که آن را حوارین خوانند، و میان آن و تدمر دو مرحله ...
-
قبا
لغتنامه دهخدا
قبا. [ ق ُ ] (اِخ ) جائی است میان بصره و مکه . سری بن عبدالرحمان بن عتبةبن عویمربن ساعدة انصاری گوید : و لها مربع ببرقة خاخ و مصیف بالقصر قصر قباءکفنونی ان مت فی درع اروی واغسلونی من بئرعروة مائی سخنة فی الشتاء باردةالضیف سراج فی اللیلة الظلماء.(معجم...