کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سخمة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سخمة
لغتنامه دهخدا
سخمة. [ س ُ م َ ] (ع اِ) کینه . (منتهی الارب ). حقد. (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || سیاهی . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).
-
واژههای همآوا
-
سخمط
لغتنامه دهخدا
سخمط. [ س َ م َ ] (ع مص ) دزی در ذیل قوامیس عرب این کلمه را بمعانی زیر آورده است : کثیف کردن . لکه کردن . گل آلود کردن (مثلاً لباس و کفش را). کاری را ضخیم و کلفت و بدترکیب درست کردن . کتاب و تألیفی را به صورت کثیف و ضخیم و نامطلوب ترتیب دادن . بد تر...