کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سخاوت کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سخاوت کردن
لغتنامه دهخدا
سخاوت کردن . [ س َ وَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) جود. (دهار) (تاج المصادر بیهقی ). بخشیدن . بخشش .
-
واژههای مشابه
-
بی سخاوت
لغتنامه دهخدا
بی سخاوت . [ س َ وَ ] (ص مرکب )(از: بی + سخاوت ) بخیل . ممسک . رجوع به سخاوت شود.
-
جستوجو در متن
-
تسخی
لغتنامه دهخدا
تسخی . [ ت َ س َ خ ْ خی ] (ع مص ) تکلف کردن در سخاوت . (تاج المصادر بیهقی ). سخاوت کردن . (زوزنی ). به تکلف جوانمردی کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از متن اللغة) (از اقرب الموارد) (از المنجد).
-
ریخت و پاش
لغتنامه دهخدا
ریخت و پاش . [ ت ُ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) در تداول عامه ، خرج زیاد. برج . (از یادداشت مؤلف ). مصرف کردن . اسراف ونفله کاری . گشاده دستی و سخاوت کردن . (از یادداشت مؤلف ). مصرف کردن . اسراف و نفله کاری . گشاده دستی و سخاوت کردن . افراط کردن در پذ...
-
سبق کردن
لغتنامه دهخدا
سبق کردن . [ س َ ب َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) شتاب . تعجیل . پیش افتادن . خواستن : بمیدان مکن درشجاعت سبق بمجلس مکن در سخاوت شرف .مسعودسعد.
-
رهرهة
لغتنامه دهخدا
رهرهة. [ رَ رَ هََ ](ع مص ) درخشیدن رنگ کسی . (ناظم الاطباء). || فراخ کردن و وسعت دادن خوان خود را از جود و سخاوت . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
گوهر باریدن
لغتنامه دهخدا
گوهر باریدن . [ گ َ / گُو هََ دَ ] (مص مرکب ) نثار کردن و پاشیدن گوهر. || بخشیدن گوهر. || کنایه از جوانمردی و کرم و سخاوت باشد. || کنایه از اشک ریختن . گریه کردن . گریستن . || کنایه از باران باریدن ابر. رجوع به گوهربار شود.
-
جوانمردی
لغتنامه دهخدا
جوانمردی . [ ج َ م َ ] (حامص مرکب ) صفت جوانمرد. مروت . فتوت . رادی . سخاوت . سخاء. (دهار). جود. (مهذب الاسماء). مردانگی . مکرمت . کرم . (منتهی الارب ). سماحت . سماح . (دهار). همت : شاهی که نشد معروف الا بجوانمردی الا بنکونامی الا بنکوکاری . منوچهری ...
-
گوهر فشاندن
لغتنامه دهخدا
گوهر فشاندن . [ گ َ / گُو هََ ف َ / ف ِ دَ ] (مص مرکب ) پراکندن گوهر. در پاشیدن . ریختن و نثار کردن جواهر. || بخشش های شایان کردن . کرم و سخاوت نمایان کردن . || باران باریدن از ابر. || سخن های نادره و بلیغ و فصیح گفتن . || کلمات رسا و بلیغ نوشتن . رج...
-
اریحی
لغتنامه دهخدا
اریحی . [ اَ ی َ حی ی ] (ع ص ) مرد فراخ خوی . (منتهی الارب ). واسعالخلق . مهربان . || جوانمرد. آنکه شاد شود چون عطا دهد. (مهذب الاسماء). مرد شاد بعطا دادن . هرکه از سخاوت پشیمان نشود. که خرّم بود در سخاوت کردن . سخی : الالمعی الاریحی ّ المربحی واللوذ...
-
تلهوق
لغتنامه دهخدا
تلهوق . [ ت َ ل َهَْ وُ ] (ع مص ) ترک مبالغه کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). مبالغه نکردن در عمل و کلام . (از اقرب الموارد). || خود را آراستن به چیزی مانند سخاوت و جوانمردی و دین و جز آن که در وی نباشد. (از اقرب الموارد).
-
سماحة
لغتنامه دهخدا
سماحة. [ س َ ح َ ] (ع مص ) سخاوت کردن . (تاج المصادر بیهقی ). بخشایش آنچه غیرواجب است از راه نکوکاری . (کشاف اصطلاحات الفنون ) (از تعریفات جرجانی ). || نازیبا شدن . (المصادر زوزنی ). || جوانمرد شدن . (تاج المصادر بیهقی ). رجوع به سماحت شود.
-
گمان کردن
لغتنامه دهخدا
گمان کردن . [ گ ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) شک کردن . تردید کردن : در هستی خدای گروهی گمان کنندوندر سخاوت تو نکرده ست کس گمان . فرخی . || پنداشتن . تصور کردن . صورت بستن : تو گمان کردی که کرد آلودگی در صفا غش کی هلد پالودگی . مولوی .- امثال :گمان میکند عل...