کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سخاء پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سخاء
لغتنامه دهخدا
سخاء. [ س َ ] (ع اِ مص ) || جوانمردی نمودن . (منتهی الارب ). جوانمردی . (آنندراج ). جوانمرد شدن . (دهار). راد شدن .(تاج المصادر بیهقی ). رجوع به سخا شود. || (اصطلاع عرفان ) عبارت است از آنکه انفاق مال و دیگرمتمنیات بر او سهل و آسان بود تا چندانکه بای...
-
سخاء
لغتنامه دهخدا
سخاء. [ س َ ] (ع اِ) ج ِ سخاءَة.(منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به سخاءة شود.
-
سخاء
لغتنامه دهخدا
سخاء. [ س َخ ْ خا] (ع اِمص ) نرمی و سستی . ج ، سخاخی . (منتهی الارب ).
-
واژههای مشابه
-
سخاء لاری
لغتنامه دهخدا
سخاء لاری . [ س َ ءِ ] (اِخ ) رجوع به زاهد علی شود.
-
جستوجو در متن
-
سخاءة
لغتنامه دهخدا
سخاءة. [ س َ ءَ ] (ع اِ) تره ای است . ج ، سخاء. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ).
-
نحاحة
لغتنامه دهخدا
نحاحة. [ ن َ ح َ ] (ع اِمص ) شکیبائی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). صبر. (اقرب الموارد). جوانمردی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). سخاء. (اقرب الموارد). || زُفتی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). بخل . (اقرب الموارد).
-
عفاة
لغتنامه دهخدا
عفاة. [ ع ُ ] (ع ص ، اِ) ج ِ عافی . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). مهمانان و واردشوندگان : و از مأثورات کرم و سخاء آن پادشاه دام ملکه آن است که ... بیرون از تشریفات حشم و... اطلاقات عفاة... هر سال هزار خروار غله ... منبرفرموده است . (المضاف الی بدای...
-
جوانمردی
لغتنامه دهخدا
جوانمردی . [ ج َ م َ ] (حامص مرکب ) صفت جوانمرد. مروت . فتوت . رادی . سخاوت . سخاء. (دهار). جود. (مهذب الاسماء). مردانگی . مکرمت . کرم . (منتهی الارب ). سماحت . سماح . (دهار). همت : شاهی که نشد معروف الا بجوانمردی الا بنکونامی الا بنکوکاری . منوچهری ...
-
ابن طولون
لغتنامه دهخدا
ابن طولون . [اِ ن ُ ] (اِخ ) امیر ابوالعباس احمدبن طولون . اولین کس از سلسله ٔ بنی طولون که تا 292 هَ .ق . به مصر پادشاهی داشته اند. طولون پدر احمد، مملوک نوح بن اسد سامانی عامل بخارا بود و او طولون را بمأمون خلیفه بخشید. مولد احمد سامرا به سال 320 ...
-
زاهدعلی
لغتنامه دهخدا
زاهدعلی . [ هَِ ع َ ] (اِخ ) شاعر متخلص به سخاء ولد میرزا سعدالدین لاری که سالها ضابط مالیات بنادر فارس بوده ، میرزا زاهدعلی بعد از پدر بهمان خدمت مأمور گشت . بسخاوت موصوف و بلطف طبیعت و شاعری معروف بود. اگرچه در گویائی اقتداری نداشت لیکن ابیات خوب ...
-
نوص
لغتنامه دهخدا
نوص . [ ن َ ] (ع مص ) جنبیدن . (منتهی الارب ). حرکت کردن . (از اقرب الموارد). مناص . نویص . نیاصة. نوصان . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). نَوس . || آماده ٔ حرکت شدن . (از اقرب الموارد). مهیا شدن . (از متن اللغة). مناص . (از متن اللغة) (از اقرب الموار...
-
صدرالدین
لغتنامه دهخدا
صدرالدین . [ ص َ رُدْ دی ] (اِخ ) عبداللطیف بن محمد. عوفی در لباب الالباب اورا نیک ستوده و فضل و سخاء او را توصیف کند و گوید:او را شعری است مطبوع و در تازی و پارسی و نظم و نثر قدرت او کامل و داعی تتبع اشعار و تصفح کلمات او کرده است ... سپس این غزل را...
-
جود
لغتنامه دهخدا
جود. (ع اِمص ) گرسنگی . مجدالدین گوید این معنی غریب است و جز در بیت هذلی در جای دیگر دیده نشده است . (منتهی الارب ). || بخشش . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). دهش . سخاء. فیض . کرم . || رادی . جوانمردی . (دهار) (یادداشت مرحوم دهخدا). در بیت زیر استعار...