کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سحیم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سحیم
لغتنامه دهخدا
سحیم . [ س َ ] (اِخ ) ابن مرةبن الدؤل بن حنیفه . جدی جاهلی است . فرزندان او بطنی از بکربن وائل از عدنانیه اند. (الاعلام زرکلی چ 1 ص 359).
-
سحیم
لغتنامه دهخدا
سحیم . [ س َ ] (ع اِ) نام درختی است . (اقرب الموارد).
-
سحیم
لغتنامه دهخدا
سحیم . [ س ُ ح َ ] (اِخ ) ابن وثیل ریاحی یربوعی .شاعری مخضرم است (کسی که عهد جاهلی و اسلام را دیده باشد). قریب یکصد سال بزیست و در قوم خود شریف بود. مشهورترین شعر او ابیاتی است که مطلع آن این است : انا ابن جلا و طلاع الثنایا. (الاعلام زرکلی چ 1 ص 359...
-
سحیم
لغتنامه دهخدا
سحیم . [ س ُ ح َ ] (اِخ ) عامربن حفص ملقب به ابوالیقظان است . رجوع به ابوالیقظان و رجوع به الاعلام زرکلی ج 2 ص 461 شود.
-
سحیم
لغتنامه دهخدا
سحیم . [ س ُ ح َ ] (ع اِ) خیک . (منتهی الارب ).
-
سحیم
لغتنامه دهخدا
سحیم . [ س ُ ح َ ](اِخ ) شاعری رقیق الشعر است . وی بنده ای عجمی الاصل واز مردم نوبه است . بنی الحسحاس که بطنی از بنی اسدند او را بخریدند و سحیم در میان آنان نشأت یافت . تولد او در اوایل عصر پیغمبر(ص ) است . پیغمبر(ص ) او را دیده و شعر وی او را خوش آ...
-
واژههای همآوا
-
سهیم
لغتنامه دهخدا
سهیم . [ س َ ] (ع ص ) شریک و صاحب حصه . (آنندراج ) (غیاث ). هم بهره . (از دهار). انباز. صاحب بخش .
-
جستوجو در متن
-
ابوالیقظان
لغتنامه دهخدا
ابوالیقظان . [ اَ بُل ْ ی َ ] (اِخ ) سحیم بن الأسود. رجوع به ابوالیقظان سحیم بن حفص ... شود.
-
ابوشریره
لغتنامه دهخدا
ابوشریره . [ اَ ش ُ رَرَ ] (اِخ ) جبلةبن سُحَیم . رجوع به جبله ... شود.
-
صوأر
لغتنامه دهخدا
صوأر. [ ص َ ءَ ] (اِخ ) آبی است کلب را بالای کوفه از جانب شام . (معجم البلدان ).- یوم صوأر ؛ از ایام مشهور عرب است و آن آبی است که غالب بن صعصعة پدر فرزدق و سحیم بن وثیل ریاحی بر کنار آن شتران پی کردند،و آن چنان بود که غالب شتری بکشت و بر مردم قبیل...
-
سحیمی
لغتنامه دهخدا
سحیمی . [ س ُ ح َ ] (ص نسبی ) منسوب است به سحیم که بطنی است از بنی حنیفة. (الانساب سمعانی ).
-
قریتان
لغتنامه دهخدا
قریتان . [ ق َرْ ی َ ] (اِخ ) نام دو ده قران و ملهم از بنی سحیم در یمامه . (معجم البلدان ).
-
ابوالیقظان
لغتنامه دهخدا
ابوالیقظان . [ اَ بُل ْ ی َ ] (اِخ ) ابن حفص . رجوع به ابوالیقظان سحیم بن حفص شود.