کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سحناء پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سحناء
لغتنامه دهخدا
سحناء. [ س َ / س َ ح َ ] (اِخ ) علی بن طلحةبن کردان واسطی مکنی به ابوالقاسم . رجوع به علی واسطی و سحنة شود.
-
واژههای همآوا
-
صحناء
لغتنامه دهخدا
صحناء. [ ص َ / ص ِ ] (ع اِ) نانخورش است که از ماهی کوچک ترتیب دهند. فارسی ماهیابه . مشهی ّ و مصلح معده است . (منتهی الارب ). ماهی آبه . (دهار). صحناء و صحنا نانخورشی است که از ماهی سازند و صحنات اخص از اوست . کذا قال الجوهری . و در مغرب آرد که صحنا ب...