کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سحاة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سحاة
لغتنامه دهخدا
سحاة. [ س َ ] (ع اِ) درختی است خاردار. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || شب پره . (منتهی الارب ). خفاشة. (اقرب الموارد). || ساحت خانه . (منتهی الارب ). ساحت . (اقرب الموارد). || ناحیة. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || پوست هر چیزی . (منتهی الارب ).
-
واژههای همآوا
-
ثهات
لغتنامه دهخدا
ثهات . [ ث َ ] (ع مص ) ثَهت . خواندن و بانگ کردن .
-
جستوجو در متن
-
پوست
لغتنامه دهخدا
پوست . (اِ) غشائی که بر روی تن آدمی و دیگر حیوان گسترده است و آن دو باشد بر هم افتاده که رویین را بشره و زیرین را دِرم گویند. جلد. جلد ناپیراسته حیوان چون گوسفند و مانند آن . مقابل گوشت . مسک . چرم . جلدة.عرض . ملمس . (منتهی الارب ). صلة. (دهار) : چا...