کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ستودن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ستودن
لغتنامه دهخدا
ستودن . [ س ُ / س ِ دَ ] (مص ) اوستا ریشه ٔ «ستو، سته اومی » (مدح کردن ، تمجید کردن )، پهلوی «ستوتن » ، هندی باستان ریشه ٔ «ستااوتی ، ستو» ، استی «ست ، ان » (مدح کردن ، تمجید کردن ) و «ستود و ستید» (مدح ، ستایش )، افغانی عاریتی و دخیل «ستایل » ، وخی ...
-
جستوجو در متن
-
ناستودن
لغتنامه دهخدا
ناستودن . [ س ِ / س ُ دَ ] (مص منفی ) مقابل ستودن . رجوع به ستودن شود.
-
برستودن
لغتنامه دهخدا
برستودن . [ ب َ س ُ دَ ] (مص مرکب ) ستودن . رجوع به ستودن شود.
-
ناستودنی
لغتنامه دهخدا
ناستودنی . [ س ِ / س ُ دَ ] (ص لیاقت ) که ازدر ستایش و ستودن نیست . که ستودن را نشاید. مقابل ستودنی .
-
تمدیح
لغتنامه دهخدا
تمدیح . [ ت َ ] (ع مص ) بسیار ستودن . (تاج المصادر بیهقی ). نیک ستودن . (زوزنی ). مدح کردن . (غیاث اللغات ). ستودن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). مدح گفتن . ستایش کردن . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
-
آبادانیدن
لغتنامه دهخدا
آبادانیدن . [ دَ] (مص ) آباد کردن . || ستودن . مدح کردن .
-
استودن
لغتنامه دهخدا
استودن . [ اُ دَ ] (مص ) ستایش کردن . ستودن .
-
تقریظ
لغتنامه دهخدا
تقریظ. [ ت َ ] (ع مص ) بستودن . (زوزنی ). ستودن زنده را بحق باشد یا باطل . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). ستودن و مدح کردن بحق یا باطل را. (مجمل اللغة). || ستودن مکتوب کسی را و تصدیق نوشتن بر آن . (ناظم الاطباء). در فارسی...
-
مده
لغتنامه دهخدا
مده . [ م َدْه ْ ] (ع مص ) مدح . (اقرب الموارد). ستودن . (منتهی الارب ).
-
استحماد
لغتنامه دهخدا
استحماد. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) ستودن خواستن . (تاج المصادر بیهقی ).
-
ستودنی
لغتنامه دهخدا
ستودنی . [ س ُ / س ِ دَ / دِ ] (ص لیاقت ) آنچه لایق ستودن باشد. آنچه درخور ستایش باشد.
-
چاخان کردن
لغتنامه دهخدا
چاخان کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) گول زدن . فریفتن . چاپلوسی کردن . بدروغ و ریا سخنی گفتن یا کسی را ستودن .
-
ترثیة
لغتنامه دهخدا
ترثیة. [ ت َ ی َ ] (ع مص ) ستودن میت را و گریستن بر وی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). و رجوع به ترثی شود.
-
تمزیة
لغتنامه دهخدا
تمزیة. [ ت َ ی َ ] (ع مص ) ستودن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).