کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ستمکار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ستمکار
لغتنامه دهخدا
ستمکار. [ س ِ ت َ ] (ص مرکب )ظالم . (شرفنامه ). متعدی و ظالم . (ناظم الاطباء). ستمگر. ستمگار. غشوم . (منتهی الارب ) (ملخص اللغات ). جائر. (منتهی الارب ) (دهار). باغی . (ربنجنی ) : تا روز پدید آید و آسایش گیردزین علت مکروه و ستمکار و ژکاره . خسروانی (...
-
واژههای مشابه
-
چرخ ستمکار
لغتنامه دهخدا
چرخ ستمکار. [ چ َ خ ِس ِ ت َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ). کنایه از آسمان و فلک بیدادگر. || بخت . || بخت بد.سرنوشت بد. (ناظم الاطباء). رجوع به چرغ غدار شود.
-
جستوجو در متن
-
جائر
لغتنامه دهخدا
جائر. [ ءِ ] (ع ص ) از جور. ستمکار. (منتهی الارب ). جورکننده و ستمکار. (غیاث اللغات ). ستمکار. (دهار). ظالم . بیدادگر. ستمگر. ج ، جائرون ، جَوَرَه ، جارَة. || آنکه از راه حق میل کند براه باطل . (غیاث اللغات ). گشته از راه . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ).
-
ظالم گداز
لغتنامه دهخدا
ظالم گداز. [ ل ِ گ ُ ] (نف مرکب ) هلاک کننده ٔ ظالم و ستمکار.
-
ظلم پیشه
لغتنامه دهخدا
ظلم پیشه . [ ظُ ش َ / ش ِ ] (ص مرکب ) ظالم . ستمکار.
-
ذاجل
لغتنامه دهخدا
ذاجل . [ ج ِ ] (ع ص ) ستمگر. ستمکار. ظالم . جائر.
-
ضائم
لغتنامه دهخدا
ضائم . [ ءِ ] (ع ص ) ستمکار. ستمگر. ظالم . (آنندراج ).
-
جابر
لغتنامه دهخدا
جابر. [ ب ِ ] (ع ص ) شکسته بند. || ستمگر. ستمکار. (منتهی الارب ).
-
غجر
لغتنامه دهخدا
غجر. [ غ َ ج َ ] (اِخ ) یکی از اقوام ستمکار عرب که در الحولة و نواحی اردن ساکن اند. (دزی ج 2).
-
غاشم
لغتنامه دهخدا
غاشم . [ ش ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از غشم .ظالم . بیدادگر. ستمگر. ستمکار. رجوع به غشوم شود.
-
آشفته روز
لغتنامه دهخدا
آشفته روز. [ ش ُ ت َ / ت ِ ] (ص مرکب ) شقی . بدبخت : بگفت ای ستمکار آشفته روز...سعدی .
-
ضالع
لغتنامه دهخدا
ضالع. [ ل ِ ] (ع ص ) ستمکار. جورکننده . || کژ که نه از خلقت باشد. (منتهی الارب ). میل کننده . (منتخب اللغات ). || شتر هفت ساله .
-
فیلکس
لغتنامه دهخدا
فیلکس . [ ل ِ ] (اِخ ) (خوشبخت ) نام والی یهودیه در سال 652 م . است که شخصی شقی و ستمکار بوده است . (از قاموس کتاب مقدس ).