کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سبیعة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سبیعة
لغتنامه دهخدا
سبیعة. [ س ُ ب َ ع َ ] (اِخ ) بنت الحارث و سبیعة بنت حبیب ، صحابیند. (منتهی الارب ).
-
واژههای همآوا
-
صبیات
لغتنامه دهخدا
صبیات . [ ص َبی یا ] (ع اِ) ج ِ صبیة است . رجوع بدان کلمه شود.
-
جستوجو در متن
-
حبیب
لغتنامه دهخدا
حبیب . [ ح َ ] (اِخ ) ابن سبیعة. صحابیست .
-
غامدیة
لغتنامه دهخدا
غامدیة. [ م ِ دی ی َ ] (اِخ ) (سبیعه ...). رجوع به سبیعه ٔ غامدیه و حبیب السیر چ خیام ص 397 ج 1 شود.
-
ابوسویه
لغتنامه دهخدا
ابوسویه . [ اَ س َ وی ی َ ] (اِخ ) محدّث است و از سبیعه روایت کند.
-
طوی
لغتنامه دهخدا
طوی . [ طَ وی ی ] (اِخ ) کوهی و چاههائی است بدیار محارب و آن کوه را قرن الطوی خوانند و عنتره و زُهیر ذکر آن در شعر خویش بکرده . زُبیربن ابی بکر گوید: طوی ، چاهیست که عبدشمس بن عبدمناف بکند بالای مکه ... و سبیعة دختر وی بسرود : ان الطوی اذا ذکرتم مأه...