کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سبعیه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سبعیه
لغتنامه دهخدا
سبعیه . [ س َ عی ی َ ] (اِخ ) نام آبی است متعلق به بنی نمیر. (معجم البلدان ) (منتهی الارب ).
-
سبعیه
لغتنامه دهخدا
سبعیه . [ س َ عی ی َ ] (اِخ ) نام دیگر اسماعیلیه ، و ایشان را به این جهت سبعیه می گفتند که در باب شمار ائمه بدور هفت هفت قائل بوده اند و امام هفتم را آخر ادوار می دانستند و مقصود ایشان از آخر ادوار قیامت بوده . بعلاوه تدبیر عالم سفلی را با کواکب سبعه...
-
جستوجو در متن
-
محمرة
لغتنامه دهخدا
محمرة. [ م ُ ح َم ْ م ِ رَ ] (اِخ ) گروهی از خرمیه خلاف مبیضه ، محمر، یکی . آنها که شعاری سرخ رنگ دارند چون مبیضه و مسوده و آنان فرقه ای از خرمیه اند و یکی آن محمر است که از مخالفان مبیضه اند. و گویند به معنای کسانی هستند که درفش خود را سرخ رنگ کنند....
-
نطقاء
لغتنامه دهخدا
نطقاء. [ ن ُ طَ ] (ع ص ، اِ) ج ِ ناطق . (یادداشت مؤلف ). رجوع به ناطق شود. || در اصطلاح سبعیه ، رُسُل . (یادداشت مؤلف ). رجوع به ناطق شود.
-
هفت امامی
لغتنامه دهخدا
هفت امامی . [ هََ اِ ] (اِخ ) سبعیه . باطنیان . ملاحده . اسماعیلیه . (یادداشت مؤلف ). نامی است که به شیعیان اسماعیلی داده اند زیرا آنها از امام هشتم به بعد ائمه ٔ شیعه را قبول ندارند. رجوع به اسماعیلیه شود.
-
ابن حمدان
لغتنامه دهخدا
ابن حمدان . [ اِ ن ُ ح َ] (اِخ ) از دعات اسمعیلیه . ابن الندیم او را بموصل دیده . او پس از بنوحماد کار دعوت سبعیه داشته . و او را کتابهای بسیار است ازجمله : کتاب الفلسفةالسابعه .
-
حشاشین
لغتنامه دهخدا
حشاشین . [ ح َش ْ شا ] (اِخ ) لقب پیروان حسن صباح و گاه مطلق اسماعیلیان . سبعیان . باطنیان . هفت امامیان . قرمطیان . ملحدان . فاطمیان . اسماعیله . قرامطه . ملاحده . باطنیه . فاطمیة. سبعیة. رجوع به اسماعیلیه شود.
-
ابوکامل
لغتنامه دهخدا
ابوکامل . [ اَ م ِ ] (اِخ ) علی بن محمدبن علی الصلیحی ، داعی . مؤسس سلسله ٔ سبعیه ٔ بنی صلیح در صنعا و زبید و دیگر نواحی یمن . و ابن خلکان کنیت او را ابوالحسن آورده است . رجوع به علی بن محمد... شود.
-
تعلیمیه
لغتنامه دهخدا
تعلیمیه . [ ت َ ی َ ] (اِخ ) رجوع به تعلیمی و خاندان نوبختی چ اقبال ص 55 و 252 و غزالی نامه ص 326 و اسماعیلیه و باطنیه و ملاحده و سبعیه و هفت امامیان شود.
-
مکلب
لغتنامه دهخدا
مکلب . [ م ُ ک َل ْ ل َ ] (ع ص ) بندی . مقلوب مُکَبَّل است . (منتهی الارب ) (آنندراج ). بندی و قید کرده شده و حبس شده . مقلوب مکبل . (ناظم الاطباء). اسیر بند کرده و گویند مقلوب مکبل است . (ازاقرب الموارد). || نزد سبعیه ، یکی از هفت تن که از آنها پیرو...
-
هفت نبی
لغتنامه دهخدا
هفت نبی . [ هََ ن َ بی ی / بی ] (اِخ ) در عالم سفلی هفت نبی یا هفت ناطق ظهور کرده اند: آدم ، نخستین ناطق است ولی ظاهراً نخستین بشر نیست . سپس نوح ، ابراهیم ، موسی ، عیسی ، محمد و محمدالقام به ترتیب مبعوث شده اند. محمدالقام پسر اسماعیل است که فرقه ای ...
-
زرق
لغتنامه دهخدا
زرق . [ زَ رَ ] (ع اِمص ) نابینایی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || رنگی از رنگهای هفتگانه چون رنگ آسمان . (از اقرب الموارد). کبودی . (ناظم الاطباء). || سپیدی دست و پی ستور . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). |...
-
بابکیه
لغتنامه دهخدا
بابکیه . [ ب َ کی ی َ ] (اِخ ) گروهی از فرقه ٔ سبعیه باشند. رجوع به «سبعیه » خرمیه شود. بابکیه یا خرمیه یا خرم دینان یا محمره ، اصلاً نام اصحاب بابک خرمی است که در عصر مأمون خروج کرد و بدست افشین سردار معتصم دستگیر و مقتول شد. چون بعضی از مقالات بوم...
-
سبعمذهب
لغتنامه دهخدا
سبعمذهب . [ س َ ع ِ م َ هََ ] (اِخ ) هفت امامی . پیروان مذهب اسماعیلیه . ملاحده . سبعی : و بعهد باکالیجار مذهب سبعیان ظاهر شده بود چنانک همه ٔ دیلمان سبعمذهب بودند چنانک در این وقت آن را مذهب باطنی گویند. (فارسنامه ٔ ابن البلخی ص 119). رجوع به سبعی و...