کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سبتة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سبتة
لغتنامه دهخدا
سبتة. [ س َ ت َ ] (اِخ ) شهر مشهوری است از شهرهای مرکزی بلاد مغرب . لنگرگاهش بهترین لنگرگاهی است در ساحل درکه در یک قطعه ٔ خاکی واقع شده و درمقابل جزیره ٔ اندلس است . در طرف گذرگاه واقع شده و نهر مستحکم و استواری است مانند مهدیه که در افریقا واقع شده...
-
سبتة
لغتنامه دهخدا
سبتة. [ س َ ت َ ] (ع اِ) بز. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد). گله ٔ بز. (ناظم الاطباء). || زمانه ٔ دراز. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد).
-
واژههای همآوا
-
سبطة
لغتنامه دهخدا
سبطة. [ س ِ طَ ] (اِخ ) نام مردی است . (منتهی الارب ).
-
ثبطة
لغتنامه دهخدا
ثبطة. [ ث َ ب ِ طَ ] (ع ص ، اِ) تأنیث ثَبِط.
-
جستوجو در متن
-
زجان
لغتنامه دهخدا
زجان . [ زَج ْ جا ] (اِخ ) موضعی است واقع در میان راه «سبته » به «فاس » در اندلس . (از الحلل السندسیه ج 1 ص 68).
-
سبتی
لغتنامه دهخدا
سبتی . [ س َ تی ی ] (ص نسبی ) منسوب است به سبتة که شهری است از بلاد عدوه . (سمعانی ).
-
اریلی
لغتنامه دهخدا
اریلی . [ ] (اِخ ) یکی از شهرهای اسپانیا،بین سبتة و بحر المحیط. (حلل السندسیة ج 1 ص 54).
-
ازمور
لغتنامه دهخدا
ازمور. [ اَ زِم ْ مو ] (اِخ ) موضعی قرب سبته . رجوع بنخبة الدهر دمشقی ص 236 و فهرست آن شود.
-
عزفی
لغتنامه دهخدا
عزفی . [ ع َ زَ ] (اِخ ) محمدبن یحیی بن عبداﷲبن ابی القاسم عزفی . امیر سبتة در اندلس . به سال 699 هَ .ق . در سبتة متولد شد و در سال 719 به امارت آنجا رسید و پس از شش ماه از حکومت خلع گشت و به فاس رفت و در سال 768 درگذشت . وی مردی فقیه و شاعر بود و او...
-
ابوالعباس
لغتنامه دهخدا
ابوالعباس . [ اَ بُل ْ ع َب ْ با ] (اِخ ) سبتی ، احمدبن محمدبن طاهر الحسینی العلوی آخرین از اشراف سبته . او معاصر لسان الدین بن خطیب است و میان آن دو دوستی و مکاتباتی است و از ذریه ٔ ابی طاهر است که از صقلیه خروج کرد و این خاندان را در سبته وجاهتی بو...
-
سبتی
لغتنامه دهخدا
سبتی . [ س َ ] (اِخ ) علی بن خلیل مکنی به ابوالحسن .مردی عارف و گمنام بوده ، امام غزالی در سبتة او را دیده و با او گفتگو کرده است . (غزالی نامه ص 232).
-
قصر عبدالکریم
لغتنامه دهخدا
قصر عبدالکریم . [ ق َ رِ ع َ دُل ْ ک َ ] (اِخ ) شهری است در ساحل دریای مغرب نزدیک سبتة مقابل جزیرةالخضراء اندلس ، و گروهی بدان منسوبند. (معجم البلدان ).
-
عزفی
لغتنامه دهخدا
عزفی . [ ع َ زَ ] (اِخ ) محمدبن احمدبن محمدبن حسین عزفی ، مکنی به ابوالقاسم ، از نسل ابن ابی عزفه ٔ لخمی . نخستین کس از بنی ابی عزفة است که به امارت سبتة رسید. او بر طنجه و اصیلا نیز حکمرانی کرد و مدت حکومت وی سی سال و دو ماه و شانزده روز بطول انجامی...