کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سایهپسندی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
سایه پسندی
لغتنامه دهخدا
سایه پسندی . [ ی َ / ی ِ پ َ س َ ](حامص مرکب ) میل و رغبت به آسایش . (ناظم الاطباء).
-
سایه
لغتنامه دهخدا
سایه . [ ی َ ] (اِخ ) دهی است بمکه . (منتهی الارب ).
-
سایه
لغتنامه دهخدا
سایه . [ ی َ ] (اِخ ) نام وادیی است در حدود حجاز و گفته شده وادیی است ازمدینه که شامل قراء زیادی است که در آنجا نخل و موزو انار و انگور فراوان بدست آید. (معجم البلدان ).
-
سایه
لغتنامه دهخدا
سایه . [ ی َ ] (اِخ ) وادیی است میان حرمین . (منتهی الارب ).
-
سایه
لغتنامه دهخدا
سایه .[ ی َ / ی ِ ] (اِ) پهلوی «سایک « » تاوادیا 165» و «آسیا» «مناس 268»، هندی باستان «چهایا» (سایه )، کردی «سه » و «سی » بلوچی «سایگ » و «سایی » ، وخی عاریتی و دخیل «سایه » ، سریکلی «سویا» ، گیلکی «سایه » . ظل . تاریکی که حاصل میشود از وقوع جسم کثی...
-
کج پسندی
لغتنامه دهخدا
کج پسندی . [ ک َ پ َ س َ ] (حامص مرکب ) کژپسندی . عمل کج پسند. بدسلیقگی : دو کریمندراست باید گفت که مرا طبع کج پسندی نیست .خاقانی .
-
گیتی پسندی
لغتنامه دهخدا
گیتی پسندی . [ پ َ س َ ] (حامص مرکب ) عمل گیتی پسند. پسندیدن گیتی و دنیا.
-
جاهل پسندی
لغتنامه دهخدا
جاهل پسندی . [ هَِ پ َ س َ ] (حامص مرکب ) عمل جاهل پسند.
-
دل پسندی
لغتنامه دهخدا
دل پسندی . [ دِ پ َ س َ ] (حامص مرکب ) حالت و کیفیت دلپسند. مطبوعی . دلپذیری . مقبولی : خریدندش به چندان دلپسندی رساندندش به چرخ از سربلندی . نظامی .رجوع به دلپسندی شود.
-
مردم پسندی
لغتنامه دهخدا
مردم پسندی . [ م َ دُ پ َ س َ ] (حامص مرکب ) مقبولیت . صفت مردم پسند. مورد قبول و پسند خلایق بودن .
-
مشکل پسندی
لغتنامه دهخدا
مشکل پسندی . [ م ُ ک ِ پ َ س َ ] (حامص مرکب ) به دشواری پسند کردن . (ناظم الاطباء).
-
خبره پسندی
لغتنامه دهخدا
خبره پسندی . [ خ ِ / خ ُ رَ / رِ پ َ س َ ] (حامص مرکب ) حالت خبره پسند. حالتی که در شیئی است و مورد تأیید خبره قرار می گیرد.
-
خلق پسندی
لغتنامه دهخدا
خلق پسندی . [ خ َ پ َ س َ ] (ص نسبی مرکب ) منسوب به پسند مردم . متعلق به پسند مردم . (یادداشت بخط مؤلف ).
-
خواری پسندی
لغتنامه دهخدا
خواری پسندی . [ خوا / خا پ َ س َ ] (حامص مرکب ) پستی . دون صفتی . (یادداشت مؤلف ).
-
خویشتن پسندی
لغتنامه دهخدا
خویشتن پسندی . [ خوی / خی ت َ پ َ س َ ] (حامص مرکب ) خودپسندی . عمل و حالت خودپسند. خودخواهی .