کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ساکنی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ساکنی
لغتنامه دهخدا
ساکنی . [ ک ِ ] (اِخ ) (ملا...) از شاعران قرن نهم و معاصران امیرعلیشیر است که ذکر او را فخری امیری مترجم مجالس النفائس در ترجمه ای که از آن کتاب بنام لطائفنامه کرده چنین آورده است : ملا ساکنی از سمرقند است و طالب علمی کرده ، از اوست این مطلع:با ما به...
-
ساکنی
لغتنامه دهخدا
ساکنی . [ ک ِ ] (حامص ) آرامش . سکونت : تا بود در تو ساکنی بر جای زلف کش ، گازگیر و بوسه ربای .نظامی (هفت پیکر).
-
جستوجو در متن
-
طفر
لغتنامه دهخدا
طفر. [ طَف ْ ف ِ ] (اِخ ) بیابان موحشی است میان باعقوبا و دقوقا از اعمال راذان که در آن نه آب است و نه چراگاه و نه اثر ساکنی و نه نشان راهروی . یاقوت گوید:هنگام مسافرت از بغداد به اربل یک بار از آنجا گذشتیم و راهنمای ما به هدایت ستاره ٔ جدی پیش میرفت...
-
رکة
لغتنامه دهخدا
رکة. [ رِک ْ ک َ ] (ع اِ) اسم است از تورک . (از متن اللغة). شراره . (یادداشت مؤلف ). رجوع به تَوَرﱡک شود. || (اصطلاح عروضی ) نزد بلغا آن است که در نظم از جهت استقامت وزن ، متحرکی را ساکن و ساکنی را متحرک کنند و یا متحرکی را که مشدد باشد ساکن کنند و ...
-
متراکب
لغتنامه دهخدا
متراکب . [ م ُ ت َ ک ِ ] (ع ص ) برهم نشسته . (آنندراج ) (غیاث ). و رجوع به تراکب شود. || توده شده و انباشته شده بر روی هم دیگر. || استوار و محکم و قوی . (ناظم الاطباء).و رجوع به تراکب شود. || (اصطلاح علم عروض ) یکی از اصناف قوافی است که دارای سه متحر...
-
علی منتخب
لغتنامه دهخدا
علی منتخب . [ ع َ ی ِ م ُ ت َ خ ِ ] (اِخ ) ابن محمدبن ارسلان بن محمد منتخب . مکنی به ابوالحسن . ادیب و نویسنده و شاعر بود. وی به عراق سفر کرد و در سال 536 هَ . ق . در واقعه ٔ خوارزمشاهی در مرو کشته شد. او راست : تعلةالمشتاق الی ساکنی العراق . (از معج...
-
انجامش
لغتنامه دهخدا
انجامش . [ اَ م ِ ] (اِمص ) آخرت ، چون روز انجامش ای روز آخرت . (آنندراج ). روز رستاخیز. قیامت . (فرهنگ فارسی معین ) : تو گفتی مگر روز انجامش است یکی رستخیز است یا رامش است . فردوسی . || پایان . عاقبت . (فرهنگ فارسی معین ) : مرد در شهر خویش با نیروست...
-
اذالة
لغتنامه دهخدا
اذالة. [ اِ ل َ ] (ع مص ) اِذالت . صاحب ذیل یعنی دامان گردیدن . فروهشتن دامن و ریشه و جز آن . (آنندراج ). || اذاله ٔ کسی ؛ سبک وخوار داشتن او را و پروای وی نکردن . خوار کردن . (مؤید الفضلاء) (تاج المصادر بیهقی ): کمر خدمت بسته و به ادالت اولیاء دولت...
-
ناگذران
لغتنامه دهخدا
ناگذران . [ گ ُ ذَ ] (نف مرکب ) ناگزیر. ضروری . دربایست . غیرقابل اجتناب . واجب . لابدمنه . که کمال احتیاج بدوست و از آن چشم نتوان پوشید. (یادداشت مؤلف ) : که امروز سوری ناگذران این دولت است . (تاریخ بیهقی ).بنده را شادیی است ناگذران که گذر سوی کوی ...
-
مرداب
لغتنامه دهخدا
مرداب . [ م ُ ] (اِ مرکب ) برکه و آبگیر عمیق و پر عرض و طول . (جهانگیری ). تالاب و استخر و آبگیر عمیق و پر عرض و طول .(برهان قاطع). غالباً در آب غیر روان استعمال می شودکه ایستاده است و حرکت نمیکند بخلاف آب رود که جنبش و رفتار دارد. (انجمن آرا). آب ای...
-
قافیه
لغتنامه دهخدا
قافیه . [ ی َ / ی ِ ] (ع اِ) مشتق از قفو. (آنندراج ). پس گردن . (منتهی الارب ) (بحر الجواهر). || ازپی رونده . (آنندراج ): اتیته علی قافیته ؛ ای علی اثره . || پس آوند . سرواده . (ناظم الاطباء). در اصطلاح عبارت است از مجموع آنچه تکرار یابد در الفاظ مشا...
-
گاز گرفتن
لغتنامه دهخدا
گاز گرفتن . [ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) به دندان گرفتن . گزیدن به دندان که به دریدن نرسد. دندان گرفتن . ضَرس ؛ گزیدن . تضریس ؛ گزیدن به دندان . عض ّ و عضیض ؛ گزیدن یا به زبان گرفتن . اعضاض ؛ گزانیدن . تعضیض ؛ بسیار گزیدن لب از خشم و نیک گزیدن . (منتهی ...
-
متکاوس
لغتنامه دهخدا
متکاوس . [ م ُ ت َ وِ ] (ع ص ) گیاه بسیار و بریکدیگر نشسته . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || توبرتو و برهم . (آنندراج ). گوشت توبرتو شده و بسیار برهم نشسته . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به تکاوس شود. || به اصطلاح عروض در پی هم آمدن ...
-
رب
لغتنامه دهخدا
رب . [ رَب ْ ب ِ ] (ع منادا، صوت ) مخفف ربی . خدای من : و اذ قال ابراهیم رب ارنی کیف تُحْی ِ الموتی قال او لم تؤمن قال بلی ولکن لیطمئن قلبی . (قرآن 260/2)، و چون گفت ابراهیم بپروردگار من بنمای بمن چگونه زنده میگردانی مردگان را، گفت باور نمیداری ؟ گف...