کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ساک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ساک
لغتنامه دهخدا
ساک . (اِ) بمعنی فسخ باشد و فسخ در لغت بمعنی جهل و ضعف و فساد رای و نقصان است و در طریق اهل تناسخ آن است که روح به دو مرتبه فرو رود یعنی از صورت انسانی بصورت نباتی چمن آرا گردد. (برهان ). || بمعنی رسخ است ، و رسخ در لغت ثبوت باشد و به اصطلاح اهل تناس...
-
ساک
لغتنامه دهخدا
ساک . (اِ) درختی است بلند، و در هندوستان بسیار، و گویند چوبش سیاه است . (انجمن آرا) (آنندراج ). رجوع به ساج و ساگ شود.
-
ساک
لغتنامه دهخدا
ساک . (اِ) نام خورشی است مانند آش که در آن برنج واسفناج و نخود و آب غوره کرده و گوشت پخته نان خورش کنند و در تبرستان این متداول و معروف و مستعمل است .(انجمن آرا) (آنندراج ). رجوع به آش (آش ساک ) شود.
-
ساک
لغتنامه دهخدا
ساک . (اِخ ) سکائی . یکی از اقوامی که در روزگاران قدیم از درون آسیای میانه یعنی از ترکستان شرقی یا ترکستان چین تا دریای آرال و خود ایران ، و از این نواحی بفاصله هایی تا رود دن و از آن رود تا رود بزرگ دانوب پراکنده بودند. و در هر قسمت از این صفحات پهن...
-
ساک
لغتنامه دهخدا
ساک . (فرانسوی ، اِ) کیسه که از چرم یا پارچه های ضخیم سازند و مایحتاج در آن نهند. خریطه . || کوله پشتی که کوه نوردان توشه ٔ خود در آن نهند.
-
واژههای مشابه
-
تاپ ساک
لغتنامه دهخدا
تاپ ساک . (اِخ ) شهری بود بر کنار فرات :... قشون کورش براه افتاده و در سه روز پانزده فرسنگ راه پیموده بشهر بزرگ و غنی تاپ ساک که در کنار فرات واقع بوده رسید. (تاریخ ایران باستان ج 2 ص 1007):... برای اجرای این خیال اسکندر به حکام بین النهرین امر کرد ا...
-
درب ساک
لغتنامه دهخدا
درب ساک . [ دَ ] (اِخ ) قلعه ای است نزدیک انطاکیه و ذکر فتح آن در سال 584 هَ . ق . بدست صلاح الدین ایوبی در تاریخ ابن اثیر ج 12 ص 8 آمده است .
-
استی ساک
لغتنامه دهخدا
استی ساک . [ اِ ] (اِخ ) کرسی کانتن اُب ، از ناحیه ٔ تری ، دارای 1794 تن سکنه . راه آهن از آن گذرد و دارای کارخانه های چوب بری و کلاه سازی است .
-
ساک سی نیان
لغتنامه دهخدا
ساک سی نیان . (اِخ ) قومی است از سکاها که افراد آن در سپاه داریوش سوم هخامنشی شرکت داشتند و آریان مورخ یونانی از آنان نام برده است . رجوع به ایران باستان ج 2 ص 1379 و ساکه سینیان در این لغت نامه شود.
-
واژههای همآوا
-
صئک
لغتنامه دهخدا
صئک . [ ص َ ءِ ] (ع ص ) مرد سخت و درشت و توانا. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
کوله پشتی
لغتنامه دهخدا
کوله پشتی . [ ل َ / ل ِ پ ُ ] (اِ مرکب ) کیسه ای که برای حمل خواربار و لوازم دیگر برپشت بندند. ساک . (فرهنگ فارسی معین ). || در کوهنوردی کیسه ٔ محتوی وسایل کوهنورد را گویند. ساک . (فرهنگ فارسی معین ).
-
ساکه سینیان
لغتنامه دهخدا
ساکه سینیان . [ ک ِ ] (اِخ ) ساک سینیان . نام سکاهای حدود چین است . زیرا ساس یا ساک بمعنی سکائی است و چین را رومیان سینا می نامیدند. سربازان این طایفه در سومین جنگ داریوش با اسکندر بفرماندهی اتروپات شرکت داشتند. رجوع به ایران باستان ج 2 ص 1379 شود.