کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ساچمه دان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ساچمه دان
لغتنامه دهخدا
ساچمه دان . [ م َ / م ِ ] (اِمرکب ) وعائی که در آن ساچمه جای دهند. صاچمه دان .
-
واژههای مشابه
-
ساچمه خوردن
لغتنامه دهخدا
ساچمه خوردن . [ م َ / م ِ خوَرْ / خُر دَ ] (مص مرکب ) خوردن ساچمه بکسی . مورد اصابت ساچمه قرار گرفتن . ساچمه زده شدن .
-
ساچمه ریز
لغتنامه دهخدا
ساچمه ریز. [ م َ / م ِ ] (نف مرکب ) آنکه ساچمه ریزد. صاچمه ریز. رجوع به ساچمه شود.
-
ساچمه ریزه
لغتنامه دهخدا
ساچمه ریزه . [ م َ / م ِ زَ / زِ ] (اِ مرکب ) خرده ساچمه . صاچمه ریزه .
-
ساچمه ریزی
لغتنامه دهخدا
ساچمه ریزی . [ م َ / م ِ ] (حامص مرکب ) کار ساچمه ریز. رجوع به ساچمه شود.
-
واژههای همآوا
-
صاچمه دان
لغتنامه دهخدا
صاچمه دان . [ م َ / م ِ ] (اِ مرکب ) ساچمه دان . وعائی که در آن صاچمه جای دهند.
-
جستوجو در متن
-
صاچمه دان
لغتنامه دهخدا
صاچمه دان . [ م َ / م ِ ] (اِ مرکب ) ساچمه دان . وعائی که در آن صاچمه جای دهند.