کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ساهک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ساهک
لغتنامه دهخدا
ساهک . [ هَِ ] (ع اِ) درد چشم و خارش آن . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ). یقال : بعینه ساهک ؛ ای رمد و حکة. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (آنندراج ).
-
واژههای همآوا
-
صاهک
لغتنامه دهخدا
صاهک . [ هََ ] (اِخ ) رجوع به چاهک ... شود.
-
جستوجو در متن
-
بیدسنگ
لغتنامه دهخدا
بیدسنگ . [ س َ] (اِخ ) نام محلی کنار راه زاهدان به قاین میان خوینک و ساهک در 553730 گزی زاهدان . (یادداشت مؤلف ).
-
ساهکة
لغتنامه دهخدا
ساهکة. [ هَِ ک َ ] (ع ص ) مؤنث ساهک . || ریح ساهکة؛ باد سخت . ج ، سواهک ، و ساهکات . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ).
-
خارش چشم
لغتنامه دهخدا
خارش چشم . [ رِ ش ِ چ َ / چ ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) خارشی است که در چشم عارض میشود. ساهِک . (منتهی الارب ).