کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سامی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
سامیة
لغتنامه دهخدا
سامیة. [ ی ی َ ] (اِخ ) مؤنث سامی . رجوع به سامی شود.
-
امهاری
لغتنامه دهخدا
امهاری . [ ] (ص ) خط حبشی که سامی زبانان و سامی نژادان برای نوشتن برگزیدند، و آن در اصل از خط فینیقی گرفته شده بود. (از فرهنگ ایران باستان ابراهیم پورداود ص 143).
-
گال وی
لغتنامه دهخدا
گال وی . [ ل ِ وِ ] (اِخ ) عالم سامی شناس فرانسوی که در 1869 م . لباس اعراب بدوی پوشیده داخل عربستان شد و هفتاد سند راجع به زبان سامی به دست آورد. رجوع به ایران باستان ص 49 شود.
-
محنتی
لغتنامه دهخدا
محنتی . [ م ِ ن َ ] (اِخ ) اردبیلی است . سام میرزای صفوی درتذکره ٔ سامی می نویسد: از مردم اردبیل و از شاعران غیرمشهور است و این مطلع را هم از او نقل کرده است :آه اگر از دل دمادم می کشم آه اگر در خانه افتد آتشم .(تحفه ٔ سامی ص 145).
-
ملاجان کاشی
لغتنامه دهخدا
ملاجان کاشی . [ م ُل ْ لا ن ِ ] (اِخ ) از شاعران قرن دهم است . در تحفه ٔ سامی آرد: معلم اطفال و مخترع خط شکسته بسته است .و رجوع به تحفه ٔ سامی ص 156 و فرهنگ سخنوران شود.
-
آرامیان
لغتنامه دهخدا
آرامیان . (اِخ ) شعبه ای از نژاد سامی ، فرزندان آرام ، پنجمین پسر سام ، ساکن سوریه و بین النهرین .
-
ابوالحسن
لغتنامه دهخدا
ابوالحسن . [ اَ بُل ْ ح َ س َ ] (اِخ ) علی بن جهم سامی . رجوع به ابن جهم ابوالحسن علی ... شود.
-
تجند
لغتنامه دهخدا
تجند. [ ت َ ج َ ] (اِخ ) سامی بیک این کلمه را بجای تجن آورده است . رجوع به تجن (دنباله ٔ هریرود) و قاموس الاعلام ترکی شود.
-
ربیعبن ربیعة
لغتنامه دهخدا
ربیعبن ربیعة. [ رَ ع ِ ن ِ رَ ع َ ] (اِخ ) ابن رفیع سامی . رجوع به ربیعةبن رفیع شود.
-
سامة
لغتنامه دهخدا
سامة. [ م َ ] (اِخ ) نام پسر لوی بن غالب که ابراهیم سامی بن حجاج به وی منسوب است . (منتهی الارب ).
-
نان چین
لغتنامه دهخدا
نان چین . (اِ مرکب ) ملقط. (سامی ). ابزاری که بدان نان از تنور بیرون میکشند. (ناظم الاطباء).
-
کلدانی
لغتنامه دهخدا
کلدانی . [ ک َ ] (ص نسبی ) منسوب به کلده . (یادداشت از مرحوم دهخدا). ازمردم کلده . اهل کلده . (فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به کلده شود.- زبان کلدانی ؛ نامی که در گذشته گاهی به مجموعه ٔ زبانهای سامی و گاهی به مجموعه ٔ زبانهای سامی شرقی و گاهی به زبان ...
-
فتحی
لغتنامه دهخدا
فتحی . [ ف َ ] (اِخ ) قزوینی . از شاعران عهد صفوی است . مؤلف تحفه ٔ سامی آرد: به بیاعی مشغول است و گاهی شعر میگوید. این مطلع از اوست :خواهم ای دیده که حیران نگاری باشی هرزه گردی نکنی در پی یاری باشی .(از تحفه ٔ سامی ص 149).
-
فاضل طبسی
لغتنامه دهخدا
فاضل طبسی . [ ض ِ ل ِ طَ ب َ ] (اِخ ) سام میرزا در تذکره ٔ سامی از اشعار او نمونه هایی آورده وگوید حافظ قرآن و صاحب دیوان شعر نیز بوده است . (ازالذریعه ج 9 ص 801). رجوع به تذکره ٔ سامی ص 159 شود.
-
علی شاه شاه عبدالعظیمی
لغتنامه دهخدا
علی شاه شاه عبدالعظیمی . [ ع َ هَِ شا ع َ دُل ْ ع َ ](اِخ ) وی در قرن 10 هَ . ق . میزیست و شعر نیز میگفت . برادرش میر هدایةاﷲ عظیم نیز از شعرا بود. ابیاتی از اشعار وی در تحفه ٔ سامی نقل شده است . (از الذریعه ٔ آقا بزرگ طهرانی ج 9 ص 759 از تحفه ٔ سامی...