کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سامی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سامی
لغتنامه دهخدا
سامی . (اِخ ) اسمش سام میرزا خلف صدق شاه اسماعیل صفوی است . تذکره ای مسمی بتحفة السامی بر اشعار معاصرین خود نوشته . رجوع به سام میرزا و رجوع به صفویه و رجوع به آتشکده ٔ آذر شود.
-
سامی
لغتنامه دهخدا
سامی . (اِخ ) اسمش لطف علی بیک صاحب طبع بود بغیر این رباعی شعر قابلی از او بنظر نرسید:کامست مرا گر فلک پست دهددردستش از این هر دو یکی هست دهدیا همت من کند چو دستم کوتاه یا آنکه بقدر همتم دست دهد.(آتشکده آذر چ شهیدی ص 150).
-
سامی
لغتنامه دهخدا
سامی . (اِخ ) فرقه ای از نصاری که خود را صامیه نامیده اند. (ابن الندیم ص 479).
-
سامی
لغتنامه دهخدا
سامی . (اِخ ) مولانا غیاث الدین احمد. (آتشکده ٔ آذر). وی از عهد سلطان حسین بایقرا تا دوره ٔ شاه طهماسب صفوی در شعر و ادب شهره ٔ بلاد خراسان بوده است . (ریحانة الادب ج 2 ص 152 از قاموس الاعلام ) (الذریعه جزء 2 از ج 1 ص 424). در مجالس النفائس ص 62 و235...
-
سامی
لغتنامه دهخدا
سامی . (ص نسبی ) قومی است منسوب به سام بن نوح ، نژاد سامی عبارت از آشوری و عربی و آکدی (بابلی قدیم )، عبری ، سریانی ، آرامی و کنعانی قدیم و غیره است و منظور از زبانهای سامی مراد زبان اقوام نامبرده است . (یادداشت بخط مؤلف ).
-
سامی
لغتنامه دهخدا
سامی . (ص نسبی ) منسوب است به سامةبن لوی بن غالبة الناحی ساموی . (الانساب سمعانی ).
-
سامی
لغتنامه دهخدا
سامی . (ع ص ) بلند. (آنندراج ) (منتهی الارب ). صاحب سموّ : اگر رأی سامی ... از او درگذرد که برای خداوند بازنموده ام . (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 342).جستن راه خدمت سامیش جز بوجه ثنا خطا باشد. مسعودسعد.گرچه دورم ز مجلس سامیت من از این بخت و دولت توسن . مس...
-
واژههای مشابه
-
ابوالحسن سامی
لغتنامه دهخدا
ابوالحسن سامی . [ اَ بُل ْ ح َ س َ ن ِ ] (اِخ ) شاعری است ، و وفات او به سال 302 هَ . ق . بود. (ابن الندیم ).
-
سامی سبرک
لغتنامه دهخدا
سامی سبرک . [ ] (اِخ ) شهرکی است خرم و آبادان به ماوراءالنهر. (از حدود العالم ).
-
سامی هزارجریبی
لغتنامه دهخدا
سامی هزارجریبی . [ ی ِ هََ ج َ ] (اِخ ) اسم سامیش میرزا علی خلف الصدق حاج میرزا حسن مستوفی و ناظر شاهزاده معظم حسینعلی میرزا فرمانفرمای سابق فارس و اصلش از ولایت هزارجریب طبرستان است و خود در بدایت عمر مهما امکن بتحصیل علوم متداول پرداخته ، وجود مسعو...
-
مندوب سامی
لغتنامه دهخدا
مندوب سامی . [ م َ ب ِ ] (اِخ ) لقب نماینده ٔ انگلیس به عراق . لقبی است که مردم بین النهرین به حاکم انگلیسی در عراق می دادند. (یادداشت مرحوم دهخدا).
-
واژههای همآوا
-
ثامی
لغتنامه دهخدا
ثامی . (ع ص ) نعت فاعلی از ثَماء.