کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سامراء پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سامراء
لغتنامه دهخدا
سامراء. [ م َرْ را ] (اِخ ) رجوع به سامره شود.
-
جستوجو در متن
-
قائم
لغتنامه دهخدا
قائم . [ ءِ ] (اِخ ) ساختمانی است نزدیک سامراء که متوکل عباسی آن را بنا کرده است . (معجم البلدان ).
-
علث
لغتنامه دهخدا
علث . [ ع َ ] (اِخ ) دهی است در ساحل شرقی دجله بین عُکبَرا و سامراء، و آن وقف بر علویهاست . (از معجم البلدان ).
-
دیرالنمل
لغتنامه دهخدا
دیرالنمل . [ دَ رُن ْ ن َ ] (اِخ ) نزدیک شهر بلد (از توابع سامراء) است از شمال . فاصله ٔ آن تا بلد در حدود یک فرسخ است . (از معجم البلدان ).
-
صالح
لغتنامه دهخدا
صالح . [ ل ِ ] (اِخ ) ابن حکیم بصری تمار، مکنی به ابی سعید. وی به سامراء سکونت جست و از مسلم بن ابراهیم روایت کند. عبدالرحمان بن ابی حاتم رازی ذکر او آورده و گوید من و پدرم در سامراء از وی روایت کردیم . (تاریخ بغداد ج 9 ص 317).
-
دیر فثبون
لغتنامه دهخدا
دیر فثبون . [ دَ رِ ف َ ] (اِخ ) دیری است به سامراء زیباست و خوش آب و هوا بواسطه ٔ طراوت و زیبائی مردم به آنجا میروند. (از معجم البلدان ).
-
حسن خوسفی
لغتنامه دهخدا
حسن خوسفی . [ ح َ س َ ن ِ ] (اِخ ) قائنی از شاگردان میرزا محمدحسن شیرازی در سامراء. او راست : اخبارالقائم . (ذریعه ج 1 ص 345).
-
صالح
لغتنامه دهخدا
صالح . [ ل ِ ] (اِخ ) ابن عبداﷲ. وی مولای المعتمد علی اﷲ عبّاسی است و از عثمان بن ابی شیبه روایت کند. و عبداﷲبن عدی جرجانی در سامراء از وی روایت کرده است . (تاریخ بغداد ج 9 ص 328).
-
دیرالسوسی
لغتنامه دهخدا
دیرالسوسی .[ دَ رُ س ْ سو سی ی ] (اِخ ) بلاذری گوید همان دیر مریم است آن را مردی از اهل سوس ساخت و در آن با راهبانی ساکن گشت و سپس به این نام خوانده شد و آن در نواحی مغرب سامراء (سرمن رای ) است . (از معجم البلدان ).
-
دیرالطواویس
لغتنامه دهخدا
دیرالطواویس .[ دَ رُطْ طَ ] (اِخ ) طواویس «جمع» طاووس است . این دیر در سامراء و متصل به کرخ جدان و در اواخر حدود کرخ مشرف بر بطنی است که آن را بنی خوانند که خانه های ایشان معروف به عَرَبایا است . (از معجم البلدان ).
-
شاه و عروس
لغتنامه دهخدا
شاه و عروس . [ هَُ ع َ ] (اِخ ) نام دو کاخ بلندپرشکوه متعلق به متوکل عباسی و در سامراء و پنجاه ملیون درهم در مرمت آنها هزینه شده بوده است و این دوکاخ در زمان مستعین خراب گشت . (از معجم البلدان ).
-
قصرالجص
لغتنامه دهخدا
قصرالجص . [ ق َ رُل ْ ج َص ص ] (اِخ ) قصر بزرگی است نزدیک سامراء بالای هارونی که آن را معتصم برای تفرج ساخت ، و نزدیک آن بختیاربن معزالدولةبن بویه به دست عضدالدولة به قتل رسید. (معجم البلدان ).
-
حسین امامی
لغتنامه دهخدا
حسین امامی . [ح ُ س َ ن ِ اِ ] (اِخ ) ابن رضا علی هندی . در سامراء 24 جمادی الاَّخرة 1330 هَ . ق . درگذشت . او راست : «الادعیة و الزیارات ». (معجم المؤلفین از اعیان الشیعه ).
-
محمد
لغتنامه دهخدا
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن جعفر (المتوکل علی اﷲ) ابن معتصم ، مکنی به ابوجعفر و ملقب به المنتصر باﷲ عباسی متولد سامراء (223 هَ . ق .). با او در سال 247 هَ . ق . پس از مرگ پدرش بیعت کردند. مدت خلافت او شش ماه و چند روز بود. و به سال 248 هَ . ق...