کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سالب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سالب
لغتنامه دهخدا
سالب . [ ل ِ ] (ع ص ) تاراج کننده و رباینده و غارتگر. (ناظم الاطباء). رباینده . (غیاث از منتخب اللغات ). || زیان رساننده . || ماده شتر فرزند مرده یا آنکه بچه ناتمام افکنده باشد و جمع آن سَوالِب و سُلُب و سلب است . (ناظم الاطباء).
-
واژههای همآوا
-
صالب
لغتنامه دهخدا
صالب . [ ل ِ ] (ع ص )نعت فاعلی از صَلْب . || (اِ) استخوان پشت از دوش تا بن سرین . (منتهی الارب ). مازه ٔ پشت . (مهذب الاسماء). || تب لرز سخت . (منتهی الارب ). تب سخت همراه لرزه . خلاف نافض . (اقرب الموارد). تب گرم یعنی تبی که در وی لرزه و سرما نباشد....
-
ثالب
لغتنامه دهخدا
ثالب . [ ل ِ ] (ع ص ، اِ) نعت فاعلی از ثلب . || نام درختی .
-
ثعلب
لغتنامه دهخدا
ثعلب . [ ث َ ل َ ] (اِخ ) ابن عمرو. پدر خزاعة که بنی خزاعة جمله فرزندان اویند. (مجمل التواریخ و القصص ص 151 و 173).
-
ثعلب
لغتنامه دهخدا
ثعلب . [ ث َ ل َ ] (اِخ ) احمدبن یحیی بن زیدبن سیارشیبانی بولاء. رجوع به احمدبن یحیی و فهرست ابن الندیم . (ص 110) و الموشح مرزبانی و ارشاد یاقوت (ج 2 صص 133-154) و وفیات الاعیان ابن خلکان و بغیةالوعاة سیوطی و روضات الجنات خونساری (ج 1 ص 56) و دائرة ا...
-
ثعلب
لغتنامه دهخدا
ثعلب . [ ث َ ل َ ] (ع اِ) روباه ماده یا عام است . روبه . گته سک . و در اختیارات بدیعی آمده است : بپارسی روباه گویند چون به آب بپزند و بر مفاصل طلا کنند بغایت نافع بود خاصه همچنان زنده بپزند وزمانی نیک در آن آب نشینند اما بعد از تنقیه این عمل کنند و پ...
-
ثعلب
لغتنامه دهخدا
ثعلب . [ ث َ ل َ] (اِخ ) نام جمل پیغمبر. (امتاع الأسماع مقریزی ).
-
جستوجو در متن
-
سالبة
لغتنامه دهخدا
سالبة. [ ل ِ ب َ ] (ع ص ) سالبه . مؤنث سالب . رجوع به سالب شود. || و به اصطلاح علم منطق قضیه بر دو قسم است : 1 - قضیه ٔ سالبه ٔ جزئیه 2 - قضیه ٔ سالبه ٔ کلیه .قضیه سالبه ٔ جزئیه : جمله ای است که در آن نفی بعض باشد چنانکه بعض الحیوان لیس بانسان . قضی...
-
سلب
لغتنامه دهخدا
سلب . [ س ُ ل ُ ] (ع ص ) نخل سلب ؛ خرمابنی که باردار نباشد. (ناظم الاطباء): شجر سلب ؛ درخت بی برگ یا برگ و شاخ . (ناظم الاطباء). ج ِ سلاب ، سلوب ، سلیب ، سالب . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
وجودیه ٔ لادائمة
لغتنامه دهخدا
وجودیه ٔ لادائمة. [ وُ دی ی َ ی ِ ءِ م َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) (اصطلاح منطقی ) (قضیه ٔ...) نزد منطقیان مطلقه ٔ عامه را نامند با قید لادوام به حسب ذات و آن مرکب باشد از دو مطلقه ، مانند: کل انسان متنفس بالاطلاق العام لابالدوام . (کشاف اصطلاحات الف...
-
حقیقی
لغتنامه دهخدا
حقیقی . [ ح َ] (ص نسبی ) منسوب بحقیقت . راست . راستین . مقابل ِ مجازی . || معنی حقیقی لفظ معنی که بار اول کلمه برای آن وضع شده است و چون آن کلمه را شنوی آن معنی متبادر بذهن بود. مقابل ِ معنی مجازی : عشق حقیقی است مجازی مگیراین دم شیر است ببازی مگیر. ...
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) کتاکت . معروف به الزمن . از شعر اوست :حضروا فمذ نظروا جمالک غابواوالکل مذ سمعوا خطابک طابوافکأنهم فی جنة و علیهم من خمر حبک طافت الاکواب یا سالب الالباب یا من حسنه لقولبنا الوهاب و النهاب القرب منک لمن یحبک جنةقد زخرفت و البع...
-
تناقض
لغتنامه دهخدا
تناقض . [ ت َق ُ ] (ع مص ) عهد شکستن . || باز کردن بنا و تاب رسن و جز آن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || ضد یکدیگر شدن . (زوزنی )(از آنندراج ) (از غیاث اللغات ). || (اصطلاح منطقی ) اختلاف دو قضیه است به حسب ایجاب و سلب چنانکه به...