کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ساعت نجومی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نجومی
لغتنامه دهخدا
نجومی . [ ن ُ ] (اِخ ) (مولانا حاجی ...) امیر علیشیر نوائی در مجالس النفایس او را لاابالی و ناپاک و مایل به هزل دانسته و این مطلع را به نامش ثبت کرده است :باز عید آمد بیا جانا که قربانت شوم همچو چشم گوسفند مرده حیرانت شوم .و حکیم شاه محمد قزوینی مترج...
-
نجومی
لغتنامه دهخدا
نجومی . [ ن ُ ] (ص نسبی ) منسوب به نجوم است . منسوب به علم نجوم . (ناظم الاطباء). || منجم . نجوم دان : ز رومی و هندی و از پارسی نجومی و گر مردم هندسی . فردوسی .- ساعت نجومی ؛ ظاهراً ساعت منقسم به شصت دقیقه . (یادداشت مؤلف ) : و آب بسیار ایستاده بود...
-
واژههای مشابه
-
غیاث نجومی
لغتنامه دهخدا
غیاث نجومی . [ ث ِ ن ُ ] (اِخ ) کاشی . از شاعران کاشان بود و در فن نجوم و ساعتسازی مهارت داشت . قطعه ٔ زیر را درباره ٔ قاضی اران (از قرای کاشان ) که بسیار زشت منظر بوده است گفته :طرفه قومند مردم اران که بدی مضمر است در بهشان آنقدر فضله میبرند از شهرک...
-
روز نجومی
لغتنامه دهخدا
روز نجومی . [ زِ ن ُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) مدت زمان بین دو عبور علیای ستاره ای است (این روز برای تمام ستاره ها یکی است ).
-
ساعت نجومی
لغتنامه دهخدا
ساعت نجومی . [ ع َ ت ِ ن ُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) دو نیم گهری . (غیاث ) (آنندراج ). در التفهیم ابوریحان بیرونی آمده : ساعتها دو گونه اند: یکی راست است ، و او را مستوی خوانند و هر یکی از این ساعات مستوی تیری است از بیست و چهار تیر از جمله ٔ شباروز....
-
سال نجومی
لغتنامه دهخدا
سال نجومی . [ ل ِ ن ُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رجوع بسال شود.
-
نجومی کاشانی
لغتنامه دهخدا
نجومی کاشانی . [ ن ُ ی ِ ] (اِخ )ملا غیاث . به روایت نصرآبادی «در فن نجوم و وقت ساعت سازی قدرت بسیار داشته چنانچه وقت ساعتی در کاشان ساخته . طبع نظمی هم داشت ، جهت قاضی اران که از قرای کاشان است و نهایت کراهت منظر داشته این قطعه را گفته :طرفه قومند م...
-
حبیب اﷲ نجومی
لغتنامه دهخدا
حبیب اﷲ نجومی . [ ح َ بُل ْ لاهَِ ن ُ ] (اِخ ) فرزند حاج میرزا احمد منجم باشی شیرازی پسر حاج محمد جعفر است . خود و پدر او متخصص علوم نجوم بودند.تقویمهای رقومی (عددی ) و فارسی (حروفی ) استخراج پدراو میرزا احمد که به سالهای 1305 - 1315 هَ . ش . چاپ شده...
-
جستوجو در متن
-
غیاث کاشانی
لغتنامه دهخدا
غیاث کاشانی . [ ث ِ ] (اِخ ) رجوع به غیاث نجومی شود.
-
بشچندر
لغتنامه دهخدا
بشچندر. [ ] (اِخ ) عالم نجومی هند. رجوع به التفهیم حاشیه ٔ ص 147 شود.
-
یدالجوزا
لغتنامه دهخدا
یدالجوزا. [ ی َ دُل ْ ج َ ] (اِخ ) (اصطلاح نجومی ) ابطالجوزا. (یادداشت مؤلف ). و رجوع به ابطالجوزا شود.
-
یدالعذراء
لغتنامه دهخدا
یدالعذراء. [ ی َ دُل ْ ع َ ] (اِخ ) (اصطلاح نجومی ) جای سماک نزد منجمین . (یادداشت مؤلف ). رجوع به سماک شود.
-
ساعت زمانیه
لغتنامه دهخدا
ساعت زمانیه . [ ع َ ت ِ زَ ی َ / ی ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رجوع به ساعت زمانی و ساعت نجومی شود.