کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ساعتی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ساعتی
لغتنامه دهخدا
ساعتی . [ ع َ ] (اِ) قسمی قفل پرده دار.
-
ساعتی
لغتنامه دهخدا
ساعتی . [ ع َ ] (اِخ ) محمد. از شاعران عثمانی در قرن دهم هجری و از مردم آناطولی است . وی بوعظ اشتغال داشت و بعلت طلاقت لسان سخنش مؤثر بود. ولی فعلش باقولش یکی نبود و بعیش و نوش و کثرت اکل مایل بود. اکثر سخنانش هجو و هزل است . (از قاموس الاعلام ترکی ...
-
ساعتی
لغتنامه دهخدا
ساعتی . [ ع َ ] (ص نسبی ، ق ) بمیزان ساعت . به نسبت ساعت . بنابه ساعت : آب را در این ده ساعتی میفروشند. گرمابه ها از مشتریان ساعتی پول میگیرند.
-
ساعتی
لغتنامه دهخدا
ساعتی . [ ع َ ] (ص نسبی ) هر چیز منسوب به ساعت .- ( بمب ساعتی ؛ بمبی است که چنان تنظیم گردد که در ساعت معینی خود بخود منفجر شود.
-
واژههای مشابه
-
یک ساعتی
لغتنامه دهخدا
یک ساعتی . [ ی َ / ی ِ ع َ ] (ص نسبی ) یک ساعته . در مدت یک ساعت . (یادداشت مؤلف ). و رجوع به یک ساعته شود.
-
جستوجو در متن
-
سیوارتیر
لغتنامه دهخدا
سیوارتیر. (اِ مرکب ) نام نوایی از موسیقی . (فرهنگ رشیدی ) (آنندراج ) (برهان ) : ساعتی سیوارتیر و ساعتی کبک دری ساعتی سروستاه ساعتی باروزنه . منوچهری .رجوع به آهنگ شود.
-
پاروزنه
لغتنامه دهخدا
پاروزنه . [ زَ ن َ / ن ِ ] (اِ) نام یکی از الحان موسیقی . باروزنه . و شاید صحیح آن بازوزنه باشد از بازو زدن ، بال زدن مرغان : ساعتی سیوار تیر و ساعتی کبک دری ساعتی سرو ستاه و ساعتی پاروزنه .منوچهری .
-
سال تحویل
لغتنامه دهخدا
سال تحویل . [ ت َ ] (اِ مرکب ) ساعتی که سال ، نو شود. هنگام تحویل سال . ساعتی که سال در آن نو گردد. رجوع به سال شود.
-
سهواء
لغتنامه دهخدا
سهواء. [ س َ ] (ع اِ) ساعتی از شب یا از اول شب . (آنندراج ) (ناظم الاطباء). ساعتی از شب یا پاره ای از شب . (ناظم الاطباء).
-
باروزنه
لغتنامه دهخدا
باروزنه . [ رَ زَ ن َ / ن ِ ] (اِ) نام نوایی است از موسیقی . (برهان ) (جهانگیری ) (انجمن آرا) (آنندراج ) (دِمزن ) (ناظم الاطباء) (شعوری ج 1 ورق 191) (فرهنگ نظام ) : ساعتی سیوارتیر و ساعتی کبک دری ساعتی سرو ستاه و ساعتی باروزنه .منوچهری (دیوان چ دبیرس...
-
سجفة
لغتنامه دهخدا
سجفة. [ س ُ ف َ ] (ع اِ) ساعتی ازشب . (منتهی الارب ) (متن اللغة). گویند: مضی سجفة من اللیل ؛ یعنی گذشت ساعتی از آن . (از اقرب الموارد).
-
طبیق
لغتنامه دهخدا
طبیق . [ طَ ] (ع اِ) ساعتی از شب . (منتهی الارب ) (آنندراج ). ج ، طُبق .
-
سرو ستاه
لغتنامه دهخدا
سرو ستاه . [ س َرْ وِ س ِ ] (اِ مرکب ) نام نوایی است از موسیقی . (برهان ). نام لحنی از مصنفات باربد است . رشیدی گفته همان سروستان است . (آنندراج ) : ساعتی سیوارتیر و ساعتی کبک دری ساعتی سرو ستاه و ساعتی باروزنه . منوچهری .قمریان راه گل و نوش لبینا خو...