کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ساسان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ساسان
لغتنامه دهخدا
ساسان . (اِخ ) (...پنجم )بعد از خسروپرویز در مرو بوده ، و نامهای پادشاهان ایران را که پارسیان آنان را به وخشوری پذیرفته اند و آن پانزده صحیفه است و بزبان آسمانی نسبت داده اند، او بفارسی ترجمه کرده و نام آن دساتیر است و فرهنگ لغات دساتیر نیز در تلو آن...
-
ساسان
لغتنامه دهخدا
ساسان . (اِخ ) (رودخانه ٔ...) در کازرون ، آبش شیرین و گوارا، از چشمه ٔ ریجان برخاسته از تنگ چکان گذشته در قریه ٔ حسین آباد کازرون به آب چشمه ٔ سراب شیر و چشمه ٔ سیاه رود آمیخته ، واردرودخانه ٔ شاپور شود. پس در قریه ٔ پوشکان کازرون به آب چشمه ٔ سرآب د...
-
ساسان
لغتنامه دهخدا
ساسان . (اِخ ) ابن بهمن بن اسفندیار ملقب به ساسان الاکبر مطابق روایات افسانه ای که در شاهنامه و نیز در کلیه ٔ کتابهای تاریخ و لغت آمده ، جدّ سلسله ٔ ساسانی است . در برهان قاطع آمده : نام پسر بهمن بن اسفندیار است که از همای دخت که هم خواهر و هم مادر ا...
-
ساسان
لغتنامه دهخدا
ساسان . (اِخ ) ابن روزبه . از امیران ایران پیش از اسلام است و در مجمل التواریخ و القصص بنقل از تاریخ حمزه ٔ اصفهانی نام وی در شمار مرزبانانی از پارسیان آمده که بر دیار عرب فرمان راندند. و گوید: «ساسان بن روزبه پادشاه تهامه ، و مصر، و عمان ، و ثعلبه ،...
-
ساسان
لغتنامه دهخدا
ساسان . (اِخ ) ابن ساسان (ساسان سوم ) به روایت فردوسی در شاهنامه ، فرزند ساسان بن بهمن بن اسفندیار است . فردوسی گوید: چون بهمن همای را ولیعهد خود ساخت ساسان دلتنگ شد و به نیشاپور رفت و زنی از بزرگان بخواست و او را فرزندی آمد که :پدر نام ساسانش کرد آن...
-
ساسان
لغتنامه دهخدا
ساسان . (اِخ ) ابن فشافشاه بن جوهر شهریار فارس بن ساسان بن بهمن . مؤلف فارسنامه (ابن بلخی ) نام وی را در سلسله ٔ نسب بیست و پنجمین پادشاه ساسانی که بعد از شهربراز (بسال 629 م .) بر تخت نشست آورده و نسب او چنین است : خرهان بن ارسلان بن باینجوربن مازب...
-
ساسان
لغتنامه دهخدا
ساسان . (اِخ ) ابن دارا (ساسان دوم ) بروایت فردوسی در شاهنامه فرزند دارا آخرین پادشاه کیانی است که بعد از پدر به هند گریخت . فردوسی گوید:چو دارا به رزم اندرون کشته شدهمه دوده را روز برگشته شدپسر بد مر او را یکی شادکام خردمند وجنگی و ساسان به نام پدر ...
-
ساسان
لغتنامه دهخدا
ساسان . (اِخ ) جد خاندان شاهنشاهی ساسانیان ، و پدر بابک و بابک پدر اردشیر نخستین پادشاه آن سلسله است . و لغت نویسان و مورخان اسلامی او را ساسان الاصغر نامیده اند در مقابل ساسان الاکبر که بنابروایات افسانه ای جد همین ساسان (ساسان چهارم به اصطلاح انجمن...
-
ساسان
لغتنامه دهخدا
ساسان . (اِخ ) حمداﷲ مستوفی آن را نام قدیم فسا شمارد و گوید: [ فسارا ] فسابن طهمورث دیوبندساخته بود خراب شد، گشتاسف بن لهراسب کیانی تجدید عمارتش کرد. و نبیره اش بهرام بن اسفندیار به اتمام رسانید، ساسان نام کرد. (نزهة القلوب چ لسترنج ص 125).
-
ساسان
لغتنامه دهخدا
ساسان . (اِخ ) ده کوچکی است ازدهستان نودان بخش کوهمره نودان شهرستان کازرون ، واقع در 12هزارگزی شمال نودان و جنوب کوه چنارشاهیجان و33 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7).
-
ساسان
لغتنامه دهخدا
ساسان . (اِخ ) محلتی به مرو، در خارج آن شهر از دروازه ٔ فیروزیه . و بعضی از روات بدان منسوبند. (معجم البلدان یاقوت ). نام این موضع در انساب سمعانی ساسیان ضبط شده است . رجوع به ساسیان شود.
-
ساسان
لغتنامه دهخدا
ساسان . (ص نسبی ) ساسانی . ساسانیان : تن آسان بسوی خراسان کشیدسپه را بر آئین ساسان کشید. (شاهنامه چ بروخیم ج 8 ص 2327).چو آزرمها بر زمین برزنیم همه بیخ ساسان ز بن برکنیم . (ایضاً ص 2665).ز دفتر همه نامشان بسترم سرتخت ساسان به پی بسپرم .(ایضاً ص 2695)...
-
ساسان
لغتنامه دهخدا
ساسان . (ص ، اِ) گدا و گدائی کننده . (برهان ). گدا. (دهار) (جهانگیری و شرفنامه ٔ منیری از اجمال حسینی ). گدا و فقیر. (غیاث از کشف اللغات ). گدا و فقیر و درویش . (ناظم الاطباء) (استینگاس ). رأس الشحاذین و کبیر هم . (قطر المحیط). رئیس گدایان . نرگدا. ...
-
واژههای مشابه
-
آل ساسان
لغتنامه دهخدا
آل ساسان . [ ل ِ ] (اِخ ) ساسانیان . بنی ساسان . نام سلسله ای از پادشاهان ایران پس از اشکانیان منسوب به اسم جدّ مؤسس این پادشاهی ، اردشیر بابکان . اردشیر بابک یا بابکان از احفاد موبدی موسوم بساسان بوده و پدر او پاپک درمعبدی به استخر ریاست داشته . نه...