کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ساردین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ساردین
لغتنامه دهخدا
ساردین . (فرانسوی ، اِ) نوعی ماهی دریائی است از نوع «آلوز» شبیه به شاه ماهی ولی کوچک تر از آن بطول نزدیک به 25 صدم گز. موسم صید آن از خرداد تا آبان است . ساردین گذشته از آنکه بصورت تازه مصرف میشود کنسرو آن آغشته به روغن در قوطیهای سربسته ٔ آهن سفید ن...
-
واژههای مشابه
-
ساردین سازی
لغتنامه دهخدا
ساردین سازی . (حامص مرکب ) تهیه ٔ ساردین . بعمل آوردن ساردین . به دست آوردن ساردین . || (اِ مرکب ) کارخانه ای که در آن ماهی ساردین بصورت کنسرو و قابل نگهداری آماده میشود. رجوع به ساردین شود. صید و تهیه ساردین :1 - گستردن تورها. 2 - کشیدن تورها. 3 - ک...
-
جستوجو در متن
-
مومک
لغتنامه دهخدا
مومک . [ مو م َ ] (اِ) (اصطلاح جانورشناسی ) ماهی مومک . یکی از گونه های ماهی ساردین است . رجوع به ساردین شود.
-
سردین
لغتنامه دهخدا
سردین . [ س َ ] (اِ) یونانی «سردین » ، انگلیسی «ساردین » . (اشتینگاس ). و نیز به همین املاء در فرانسه مستعمل است . (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). به لغت اهل مغرب نوعی از ماهی باشد که آن را بیونانی سماریس خوانند. (برهان ) (آنندراج ) : و رأس السردین ال...
-
سماریس
لغتنامه دهخدا
سماریس . [ س َ ] (اِ) نوعی از ماهی باشد و آنرا اهل مغرب سردین گویند.(از برهان ) (از آنندراج ). اسم یونانی ماهی شور است .(تحفه ٔ حکیم مؤمن ). رجوع به سردین و ساردین شود.
-
موتو
لغتنامه دهخدا
موتو. (اِ) قسمی ماهی خرد شبیه به ساردین ؛ و این کلمه در جنوب ایران معمول و خوردن ماهی مذکور در آنجا متداول است . (یادداشت مؤلف ).
-
عرم
لغتنامه دهخدا
عرم . [ ع َ رِ ] (ع اِ) نوعی از ماهی باشد که اهل مغرب آن را سردین و به یونانی سماریس خوانند. (برهان قاطع) (آنندراج ). ماهیی است که اهل مغرب سردین ،و بیونانی دبس نامند. (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). سماریس است . (مخزن الادویه ). و رجوع به ساردین و سردین شود.
-
سابل دولن
لغتنامه دهخدا
سابل دولن . [ دُ ل ُ ] (اِخ ) یا سابله دو لونه کرسی ولایت وانده در فرانسه در کنار اقیانوس اطلس که در 34 هزارگزی روش سوریون قرار دارد. کلیسائی از سال 1647 و آثار تاریخی دیگر از قرون 16 و 17 در سابل بیادگار مانده است . کارخانه های ساردین سازی و کارگاهه...
-
الب
لغتنامه دهخدا
الب . [ اِ ] (اِخ ) (جزیره ٔ...) جزیره ٔ کوچکی است در ایتالیا در دریای مدیترانه به مشرق «کرس » و به سال 1814م . ناپلئون بدانجا زندانی گشت . دارای 25000 تن سکنه و معادن آهن است . در سواحل آن ماهی «ساردین » و «تون » صید کنند. محصول دیگر آن شراب است و م...
-
تن
لغتنامه دهخدا
تن . [ ت ُ ] (اِ) یک نوعی ماهی که خشک آن را برای تریاق زهر مار بکار برند. (ناظم الاطباء). ماهی بزرگی است که در دریای مظلم و در دریای شام بهم می رسد و نمک سود می نمایند و خوردن نمک سود او جهت سم مار شاخدار و ضمادش جهت گزیدن سگ دیوانه نافع است و خوردن ...
-
ماهی
لغتنامه دهخدا
ماهی . (اِ) ترجمه ٔ سمک و حوت . (آنندراج ).حیوانی که در آب زیست دارد و دارای ستون فقری می باشد و به تازی حوت نامند. (ناظم الاطباء). در اوستا، «مسیه » (ماهی ). پهلوی ، «ماهیک » . هندی باستان ، «مستیه » (ماهی ). کردی ، «ماسی » . بلوچی ، «ماهی » ، «ماهی...
-
خلیج فارس
لغتنامه دهخدا
خلیج فارس . [ خ َ ج ِ ] (اِخ ) نام پیشرفتگی دریایی است در خشکی که بین ایران و شبه جزیره ٔ عربستان واقع است . طول آن 800هزار گز و از شطالعرب بسوی جنوب شرقی تا شبه جزیره ٔ مسندم در عمان ممتد است و از طریق دریای عمان با اقیانوس هند ارتباط دارد و تنگه ٔ ...