کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ساخلو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ساخلو
لغتنامه دهخدا
ساخلو. [ ل ُ ] (ترکی ، اِ) گروهی از سربازان که در مکانی جای گزیده وبحفظ و نگاهبانی آن گماشته شده باشند. این کلمه ترکی است و فرهنگستان پادگان را بجای آن برگزیده است .
-
جستوجو در متن
-
سربازخانه
لغتنامه دهخدا
سربازخانه .[ س َ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) محل سربازان . جایگاه سربازان . جائی که سربازان در آن زندگی میکنند. ساخلو.
-
استانیک
لغتنامه دهخدا
استانیک . [اُ ] (پهلوی ، اِ) بزمان ساسانیان ساخلو استان (ایالت ). (ایران در زمان ساسانیان ترجمه ٔ یاسمی ص 455).
-
ازدره
لغتنامه دهخدا
ازدره . [ اَ دَرْ رَ ] (اِخ ) یکی ازمواضع استقرار ساخلو ابوخزیمه در طبرستان . (سفرنامه ٔ مازندران و استراباد رابینو ص 165 بخش انگلیسی ).
-
پادگان
لغتنامه دهخدا
پادگان .[ دِ ] (اِ مرکب ) گروهی از سربازان که در مکانی جای گزیده و بحفظ و نگاهبانی آن گماشته شده باشند. (فرهنگستان ). و آنرا پیشتر از این ساخلو میگفتند. و پاد بمعنی محافظت و نگاهبانی است . رجوع به بادگان شود.
-
تری یاریوس
لغتنامه دهخدا
تری یاریوس . (اِخ ) یکی از سرداران مجرب رومی و رئیس ساخلو قشون روم در پنت بود که از مهرداد ششم پادشاه پنت شکست خورد و فراری شد. و رجوع به ایران باستان ج 3 ص 2143 و 2147 شود.
-
طرسوس
لغتنامه دهخدا
طرسوس . [ طَ ] (اِخ ) (قضاء...) شهرستانی است در سوریه (ساخلو لاذقیه )، مرکز آن طرسوس است و 30676 تن سکنه دارد، بر ساحل است و جزیره ٔ ارواد مقابل آن واقع است . عبادةبن صامت آن را بسال 638 م . فتح کرده است ، سپس صلیبیان آن را بسال 1099 م . تصرف کرده و ...
-
باتیس
لغتنامه دهخدا
باتیس . (اِخ ) به تیس . نام کوتوال غزه (قلعه ای بکنار دریای مغرب بمسافت 150 میل در جنوب صور) هنگام محاصره ٔ نیروی اسکندر که نسبت بشاه خود بسیار صادق و باوفا بود و با ساخلو کمی خندق ها و استحکامات وسیع را حفظ کرد. (ایران باستان ج 2 ص 1347).
-
جان آباد
لغتنامه دهخدا
جان آباد. (اِخ ) مؤلف مرآت البلدان آرد: آنرا جهان آباد نیز گویند و در سیستان واقع است . قلعه ای دارد که آنرا سردارجان بیگ خان بلوچ تقریباً نودسال قبل از این ساخته است سردارجان بیگ خان جد سردار ابراهیمخان بلوچ میباشد. سیزده سال قبل حاج میرعلمخان حشمت...
-
قیروان
لغتنامه دهخدا
قیروان . [ ق َ رَ ] (معرب ، اِ) کاروان . (منتهی الارب ) (برهان ). معرب کاروان است . عرب از قدیم این کلمه را بکار میبرده است . (از معجم البلدان ). عمده ٔ یک کاروان یا یک سپاه . (حاشیه ٔ برهان چ معین ) (دزی ج 2 ص 431). قفل و قافله . (از اقرب الموارد) (...
-
بازیر
لغتنامه دهخدا
بازیر. (اِخ ) نام شهری بوده است در مسیر اسکندر از باختر به هند. بقول آریان (کتاب 4، فصل 9 بند 4)، اسکندر پس از تسخیر «ماساگ » امیدوار گشت که شهر «بازیر» را به آسانی بتصرف آرد و «سنوس » را فرستاد آنرا بگیرد. اما سنوس موفق به تسلیم اهالی بازیر نشد، اسک...
-
پروتیت
لغتنامه دهخدا
پروتیت . [ پْرُ / پ ِ رُ ] (اِخ ) رئیس شورشیان مردم تبس که با رئیس دیگر بنام فنیکس بر ضد اسکندر (هنگامی که او با مردمان همجوار مقدونیه در گیرودار بود) قیام کرد و به ساخلو مقدونی در کادمه که ازارگ بیرون آمده بود حمله بردند و ارگ را محاصره کردند و بعد ...
-
جرون
لغتنامه دهخدا
جرون . [ ج َ ] (اِخ ) نام ولایتی بوده نزدیک به بندر هرمز از بناهای اردشیرو گفته اند نزدیک هم بوده است ، در عهد صفویه شاه عباس ماضی بنام خود بندری ساخته آباد نموده که به بندرعباس مشهور است و قرایی که بجرون منسوب بود اکنون نیزجرونات خوانند و اصل در این...
-
چاپارخانه
لغتنامه دهخدا
چاپارخانه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) پستخانه . چپرخانه . ایستگاه : «دولت هخامنشی علاوه بر اینکه اهمیت زیاد براهها میداد، در دفعه ٔ اولی چاپارخانه هائی تأسیس کرد. هرودوت گوید، که واحد مقیاس راهها پرسنگ است و بمسافت هر چهار پرسنگ منزلی تهیه شده موسوم ...