کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ساتراپ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ساتراپ
لغتنامه دهخدا
ساتراپ . (اِ) این کلمه ، یونانی شده ٔ خَشثْرَپَون بمعنی والی است که به پارسی کنونی باید شهربان گفت و کلمه ٔ شهر را در آن زمان بمعنی مملکت استعمال میکردند. داریوش شاهنشاهی ایران را به بیست قسمت تقسیم کردو هر کدام را بیک خشثرپاون سپرد. ظن قوی این است ک...
-
واژههای مشابه
-
ساتراپ ساتراپها
لغتنامه دهخدا
ساتراپ ساتراپها. [ پ ِ ] (اِخ ) عنوانی است که گودرز اول بیستمین پادشاه اشکانی (42 - 51م .) در کتیبه ای بزبان یونانی که در کوه بیستون باقی است بخود داده است ولی همین پادشاه در سکه ای که بدست آمده عنوان خود را شاهنشاه آریانا نقش کرده است . رجوع به ایرا...
-
جستوجو در متن
-
سترب
لغتنامه دهخدا
سترب . [ س ِ رَ ] (اِ) رجوع به ساتراپ شود.
-
خشثرپاون
لغتنامه دهخدا
خشثرپاون . [ خ َ ث َ وَ ] (اِ) ساتراپ . حاکم . خشترپاوان . رجوع به خشترپوان شود.
-
خشثرپوان
لغتنامه دهخدا
خشثرپوان . [ خ َ ث َ پ َ ] (اِ) ساتراپ . حاکم . رجوع به خشترپوان شود.
-
خشترپاون
لغتنامه دهخدا
خشترپاون . [ خ َ ت َ وَ ] (اِ) ساتراپ . مرزبان . (یشتها ج 1 ص 181).
-
خشترپوان
لغتنامه دهخدا
خشترپوان . [ خ َ ت َ پ َ ] (اِ) ساتراپ . (از تاریخ ایران باستان ج 3 ص 2650 و 2102 و 2092). رجوع به خشترپاون شود.
-
کلفن
لغتنامه دهخدا
کلفن . [ ک ُ ل ُ ف ُ ] (اِخ ) از شهرهای مهم ناحیه ٔ ایونی است . ایونی در آسیای صغیر واقع بوده و در زمان سلطنت داریوش بزرگ یکی از ده ساتراپ نشین راتشکیل می داده است . (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 7).
-
موزولوس
لغتنامه دهخدا
موزولوس . [ م ُ زُ ] (اِخ ) موزول . ساتراپ ایرانی کاریه متوفای 353 ق . م . که از حدود 376 تا 353 ق . م . در کاریه حکومت داشت و یک بار بر اردشیر دوم پادشاه ایران شورید، ولی بعداً ازدر اطاعت درآمد.
-
ژدرزی
لغتنامه دهخدا
ژدرزی . [ ژِ رُ ] (اِخ ) نام ناحیتی از ایران باستان میان فارس و بلوچستان که امروز مکران نامیده میشود. آمین مارسلن اغلب ولایاتی را که بروزگار وی تحت حکمرانی بیدخش ها و پادشاهان جزء و ساتراپ ها اداره میشد نام برده است و منجمله ژدرُزی را از ایالات ایران...
-
تیسافرن
لغتنامه دهخدا
تیسافرن . [ ف ِ ] (اِخ ) ساتراپ ایرانی که در سال 414 ق .م . بر آسیای صغیر فرمانروائی داشت و در کوناکسا فرماندهی سپاه اردشیر را بعهده گرفت ولی در سال 395 ق .م . محکوم بمرگ گردید. (از لاروس ). او پسر ویدرن و برادر استاتیرا، زن اردشیر دوم یا عروس داریوش...
-
کیلیکیا
لغتنامه دهخدا
کیلیکیا. (اِخ ) ناحیه ای در آسیةالصغری در نواحی توروس . (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا). ناحیه ای در ترکیه ٔ آسیا، جنوب شرقی آناطولی که شهر مهم آن «ادنه » است . (از لاروس ). ناحیه ای قدیمی در جنوب شرقی آسیای صغیر که در ساحل مدیترانه و جنوب کوههای تورو...
-
ساتراپی
لغتنامه دهخدا
ساتراپی . (اِخ ) ساتراپیلا در اصطلاح یونانیان یکی از بیست ایالت شاهنشاهی هخامنشی و یکی از 72 بخش حکومت سلوکیان است . در تشکیلات سلوکیان هر ساتراپی بچند قسمت میشد وهر قسمت را اِپارخی و رئیس چنین قسمت را ایارخ می نامیدند. گاهی ایارخ را هم ساتراپ میگفتن...