کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ساباط پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ساباط
لغتنامه دهخدا
ساباط. (اِخ ) شهرکی است به ماوراءالنهر از حدود سروشنه با کشت و برز و مردم بسیار. (حدود العالم ص 68). شهرکی معروف است در ماوراءالنهر در نزدیکی اشروسنه ، در 10 فرسنگی خجند و 20 فرسنگی سمرقند. (سمعانی ) (معجم البلدان یاقوت ) (دمشقی ). شهر ساباط تا کنون ...
-
ساباط
لغتنامه دهخدا
ساباط. (اِخ ) نام شهری به مدائن و آن معرب بلاس آباد است . (اصمعی ). معرب بلاس آباد. (یاقوت ) (منتهی الارب ) (آنندراج ). بلاس آباد، بلاش آباد. (خاندان نوبختی ص 197). موضعی است بمدائن مرکسری را. (یاقوت ). قریه ای بر دو فرسخی مدائن براه کوفه . (سمعانی )...
-
ساباط
لغتنامه دهخدا
ساباط. (ع اِ) پوشش رهگذر. (منتهی الارب ) (آنندراج ). بالائی که زیر آن راه بود. (مهذب الاسماء). پوشش و سقف . پوشش بازار. سقف میان دو دیوار که زیر آن راه بود. ج ، سوابیط و ساباطات . || راهگذری میان دو خانه که از آنجا از خانه ای بخانه ٔ دیگر عبور کنند. ...
-
واژههای مشابه
-
باغ ساباط
لغتنامه دهخدا
باغ ساباط. [ غ ِ ] (اِخ ) باغی بوده است به یزد که سلطان جهانگیر مظفری در عمارت آن کوشیده است : باغی بزرگست و معمور و عماراتی بسیار دارد از قدیم و جدید و خانه وطنبی بوسعیدی و با بادگیرقدیم است ... و در آستانه ٔ باغ ، سلطان جهانگیربن شاه یحیی طنبی عالی...
-
واژههای همآوا
-
سابعة
لغتنامه دهخدا
سابعة. [ ب ِ ع َ ] (ع ص ، اِ) تأنیث سابع. رجوع به سابع شود. || نزد منجمان عبارت است از شش یک عشر سادسه . (قطر المحیط). یک جزء از شصت جزء سادسة. و سابعة تقسیم شده است به شصت ثامنة. ج ، سوابع.
-
صابئة
لغتنامه دهخدا
صابئة. [ ب ِ ءَ ] (اِخ ) رجوع به صابئین شود.
-
صعبات
لغتنامه دهخدا
صعبات . [ ص َ ] (ع ص ، اِ)ج ِ صَعبَة است . (منتهی الارب ). رجوع بدان لغت شود.
-
جستوجو در متن
-
ساباطی
لغتنامه دهخدا
ساباطی . [ طی ی ] (ص نسبی ) نسبت است به ساباط مدائن ، ساباط کسری . (سمعانی ) (یاقوت ). || نسبت است به ساباط اسروشنه . (سمعانی ) (یاقوت ).
-
سوابی-ط
لغتنامه دهخدا
سوابی-ط. [ س َ ] (ع اِ) ج ِ ساباط. رجوع به ساباط شود.
-
بلاس آباد
لغتنامه دهخدا
بلاس آباد. [ ب َ ] (اِخ ) نام شهری به مداین و معرب آن ساباط است . (از اصمعی ). این شهر در یک فرسخی زیر شهر بهرسیر [ به اردشیر ] از شهرهای مداین واقع بوده است . (از جغرافیای تاریخی سرزمینهای خلافت شرقی ص 36). و رجوع به ساباط در همین لغت نامه شود.
-
کوتار
لغتنامه دهخدا
کوتار. (اِ) کوچه ای را گویند که بالای آن را پوشیده باشند. (برهان ). کوچه ٔ سرپوشیده را گویند و اصل در آن کوی تار بوده یعنی کوچه ٔ تاریک . (آنندراج ). ساباط و کوچه بازاری که روی آن را پوشانده باشند. (ناظم الاطباء).
-
باران گیر
لغتنامه دهخدا
باران گیر. (اِ مرکب ) بمعنی سایبانی که برای پناه بردن از باران سازند. (آنندراج ) (دِمزن ). ساباط جلو عمارت . (ناظم الاطباء). رجوع به باران گریز شود.