کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زینة الریاحین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
زینه
لغتنامه دهخدا
زینه . [ ن َ ] (ع اِ) زینة. آرایش . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) : تا به قیامت براین نهاد و نسق بادروز برافزون به فر و رونق و زینه فرخ و فرخنده و مبارک چونانک آمدن مصطفی بر اهل مدینه . سوزنی .رجوع به زینت و زینة شود.
-
زینه
لغتنامه دهخدا
زینه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ) نردبان . (غیاث ) (آنندراج ). پله و پایه و پلکان و نردبان . (ناظم الاطباء). مشهدی ، پله . پلکان . (فرهنگ فارسی معین ). پله . پایه . درجه . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). فرهنگستان ایران این کلمه را معادل درجه گرفته است . رجوع به ...
-
ممه زینه
لغتنامه دهخدا
ممه زینه . [ م َم َ ن َ ] (اِخ ) دهی است از بخش سردشت شهرستان مهابادبا 157 تن سکنه . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).