کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زیست شناسی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
زیست شناسی
لغتنامه دهخدا
زیست شناسی .[ ش ِ ] (حامص مرکب ) شناخت حیات . (فرهنگ فارسی معین ). معرفةالحیات . علم الحیوة. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). دانشی که درباره ٔ موجودات زنده بحث کند. علم الحیاة. (فرهنگ فارسی معین ).- زیست شناسی جانوری ؛ بخشی از زیست شناسی که موضوع آن زندگ...
-
واژههای مشابه
-
زیست کردن
لغتنامه دهخدا
زیست کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) زنده بودن . زیستن . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). رجوع به زیستن شود.
-
زیست گاه
لغتنامه دهخدا
زیست گاه . (اِ مرکب ) جای زیست . منشاء. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). رجوع به زیست شود.
-
فراخ زیست
لغتنامه دهخدا
فراخ زیست . [ ف َ ] (ص مرکب ) آن که در نعمت و راحت بود: رجل راخ ؛ مرد فراخ زیست . (منتهی الارب ).
-
هم زیست
لغتنامه دهخدا
هم زیست . [ هََ ] (ص مرکب ) همزی . دو تن که با هم زیست کنند. (یادداشت مؤلف ).
-
تنگ زیست
لغتنامه دهخدا
تنگ زیست . [ ت َ ] (ص مرکب ) تنگدست . تنگ عیش . تنگ معاش . تنگ روزی . تنگ بخت . (آنندراج ). پریشان و مضطرب و رنج رسیده . (ناظم الاطباء). معسر. متقشف . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) : بر آن تنگ روزی بباید گریست که از بیم تنگی بود تنگ زیست . امیرخسرودهلوی ...
-
خوش زیست
لغتنامه دهخدا
خوش زیست . [ خوَش ْ / خُش ْ ] (ص مرکب ) معاشر. (مهذب الاسماء). || خوش زندگانی . (یادداشت مؤلف ).
-
جستوجو در متن
-
بیولوژی
لغتنامه دهخدا
بیولوژی . [ ی ُ ل ُ ] (فرانسوی ، اِ) معرفةالحیات . رجوع به زیست شناسی شود.
-
هوازی
لغتنامه دهخدا
هوازی . [ هََ ] (نف مرکب ) زیست کننده در هوا. این ترکیب اخیراً در کتاب های زیست شناسی به معنی هر موجودی که برای ادامه ٔ زندگی نیازمند هوا باشد به کار رفته است .
-
مونوسلولر
لغتنامه دهخدا
مونوسلولر. [ م ُ ن ُ س ِ لو ل ِ ] (فرانسوی ، ص ، اِ) (اصطلاح زیست شناسی ) تک یاخته . (لغات فرهنگستان ص 34). رجوع به تک یاخته شود.
-
کربن گیری
لغتنامه دهخدا
کربن گیری . [ ک َ ب ُ ] (حامص مرکب ) فوتوسنتز عملی است که رستنی های سبز در برابر نور انجام می دهند به این طریق که انیدرید کربنیک را می گیرند و اکسیژن پس می دهند. و نتیجه اش تأمین مواد غذائی مورد نیاز گیاه و ساختن ذخائرمختلفه ٔ گیاهی در اندامهای مختل...
-
معرفة
لغتنامه دهخدا
معرفة. [ م َ رِ ف َ] (ع مص ) شناختن . (ترجمان القرآن ) (المصادر زوزنی ).شناختن و دانستن بعد نادانی . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). دانستن چیزی با حسی از حواس پنجگانه . (از اقرب الموارد). و رجوع به معرفت شود.- معرفةالاحشاء ؛ قسمتی از...
-
کوویه
لغتنامه دهخدا
کوویه . [ ی ِ ] (اِخ ) بارون ژرژ. زیست شناس فرانسوی (1769-1832م .). مبدع تشریح سنجشی و فسیل شناسی است . او با اصول دوگانه ٔ خود یکی به نام «قانون تبعیت اعضا» و دیگری «قانون رابطه ٔ شکلها» توانست انواع ناپدید شده را با چند استخوان شکسته معین کند و پست...