کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زیرزمینی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
زیرزمینی
لغتنامه دهخدا
زیرزمینی . [ زی زَ ] (ص نسبی ) تحت الارضی : اشیاء زیرزمینی . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). منسوب به زیر زمین . (فرهنگ فارسی معین ) : در روی زمین ز سگ دوان تروز زیرزمینیان نهان تر. نظامی .- ترن زیرزمینی ؛ قطاری که مسیرش در زیر زمین است . مترو. (فرهنگ فا...
-
جستوجو در متن
-
کابل
لغتنامه دهخدا
کابل . (فرانسوی ، اِ) مفتولهای فلزی لفاف دار و سیمهای زیرزمینی و زیردریائی که برای برق و تلگراف و تلفن بکار دارند.- کابل تلفن ؛ سیم زیرزمینی مخصوص تلفن .
-
غؤور
لغتنامه دهخدا
غؤور. [ غ َ ئو ] (ع ص ) زیرزمینی .آنچه از زیر زمین جاری شود (رود). (دزی ج 2 ص 230).
-
کابل کشی
لغتنامه دهخدا
کابل کشی . [ ک َ / ک ِ ] (حامص مرکب ) کشیدن کابل . سیمهای زیرزمینی برای برق و تلفن و غیره کشیدن .
-
مترو
لغتنامه دهخدا
مترو. [ م ِ رُ ] (فرانسوی ، اِ) راه آهنی است که تمام یا قسمتی از آن اززیرزمین بگذرد. مترو مختصر شده ٔ کلمه ٔ متروپلیتن است که اختصاصاً به راه آهن زیرزمینی شهری اطلاق میشود که محله های مختلف یک شهر بزرگ را به یکدیگر مربوط میسازد. اکنون غالب شهرهای مهم...
-
تحت الارضی
لغتنامه دهخدا
تحت الارضی . [ ت َ تَل ْ / تُل ْ اَ ] (از ع ، ص نسبی ) منسوب به تحت الارض . زیرزمینی . معدنی . که زیر زمین باشد: آبهای تحت الارضی . دریاچه های تحت الارضی . ذخایر تحت الارضی .
-
پرته
لغتنامه دهخدا
پرته . [ رُ ت ِ ] (اِ) نوعی از ذوحیاتین ، از خانواده ٔ پرتئیده که فاقد حس ّ بینائی است و مخصوص آبهای زیرزمینی کارنیول و دالماسی (واقع در یوگسلاوی ) میباشد.
-
دولج
لغتنامه دهخدا
دولج . [ دَ ل َ ] (ع اِ) سمج . (منتهی الارب ) (آنندراج ). خانه ٔ زیرزمینی . (ناظم الاطباء). || خانه ٔ وحوش . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ). || گرمابه ، ج ، دوالج . (مهذب الاسماء).
-
کارگیر
لغتنامه دهخدا
کارگیر. (اِ مرکب ) غار و سرداب و زیرزمینی و گنبد. || نوعی از پارچه ٔ درشت و ستبر. || سنگ محکم و ستون سنگی و استواری که در ساختن عمارت بکار میبرند.- کارگیر بنا ؛ سنگی که بدان چیزی بنا میکنند. (ناظم الاطباء).
-
متروپلیتن
لغتنامه دهخدا
متروپلیتن . [ م ِ رُ پ ُ ت َ ] (فرانسوی ، ص ) وابسته به کشور اصلی و متبوع . (فرهنگ فارسی معین ). || (اِ) راه آهن زیرزمینی یا هوایی که از محلات شهری بزرگ و حومه ٔ آن گذرد. (فرهنگ فارسی ایضاً). و رجوع به مترو شود.
-
چغار
لغتنامه دهخدا
چغار. [ چ َ ] (اِ) آواز ساز. (ناظم الاطباء). صدای چنگ و ساز و امثال آن . (از شعوری ). || شور و غوغای در جنگ . || انبار زیرزمینی . (ناظم الاطباء). و رجوع به چغاره شود.
-
عسنب
لغتنامه دهخدا
عسنب . [ ع َ ن َ ] (ع اِ) گیاهی است از رده ٔ دولپه ایهای پیوسته گلبرگ که سردسته ٔ گل استکانیها میباشد. در حدود 230 نوع از این گیاه شناخته شده است که در نیمکره ٔ شمالی زمین در مناطق کوهستانی و معتدل پراکنده اند. برگهای آن متناوب و گلهایش بشکل زنگوله و...
-
سیب زمینی
لغتنامه دهخدا
سیب زمینی . [زَ ] (اِ مرکب ) گیاهی است از تیره ٔ بادنجانیان که دارای برگهای مرکب و بریده و گلهای سفید یا بنفش است . میوه ٔ آن کوچک ، کروی ، قرمز، سته و سمی است ؛ ولی دارای ساقه های زیرزمینی خوراکی است که حاوی اندوخته ٔ نشاسته ٔ فراوان است گلهایش پنج ...
-
قولنجان
لغتنامه دهخدا
قولنجان . [ ل ِ ] (معرب ، اِ) خاولنجان . (فهرست مخزن الادویه ). گیاهی است از تیره ٔ زنجبیل ها که دو گونه ٔ آن مشهور است یکی را به نام قولنجان صغیر و دیگری را به نام قولنجان کبیر مینامند و هر دو آنها دارای ساقه های زیرزمینی مورد استفاده هستند (قولنجان...