کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زیج نشستن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
زیج نشستن
لغتنامه دهخدا
زیج نشستن . [ ن ِ ش َت َ ] (مص مرکب ) در تداول ، مدتی دراز انزوا گزیدن . روزهای بسیار در خانه منزوی بودن و به دیدار کسان و خویشان و آشنایان نشدن . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
-
واژههای مشابه
-
جداول زیج بطلمیوس
لغتنامه دهخدا
جداول زیج بطلمیوس . [ ج َ وِ ل ِ ج ِ ب َ ل َ ] (اِخ ) نام کتابی از بطلیموس که معروف به القانون المسیر(؟) است و شرح ثاون اسکندرانی بر آن را مسلمین میشناخته اند. (از تاریخ علوم عقلی در تمدن اسلامی ، تألیف دکترصفا). و رجوع به الفهرست ابن الندیم و التفه...
-
جستوجو در متن
-
چاه زیچ
لغتنامه دهخدا
چاه زیچ . [ هَِ ] (اِ مرکب ) زمین [ در زمین ] همواری که در نشیب و فراز نباشد بعمق شصت گز بلند [ کنند ] و آن را مشبک سازند و در آن نشینند تا کیفیت افلاک و نجوم دریابند. چاه ستاره جو، مرادف این است . (آنندراج ). جای زیج نشستن ستاره شناس : از شرم ارتفاع...
-
نشین
لغتنامه دهخدا
نشین . [ ن ِ ] (نف ) اسم فاعل مرخم است از نشستن . نشیننده . آن که می نشیند. || نشیننده و نشسته و همیشه بطور ترکیب استعمال می گردد. (ناظم الاطباء). به صورت پساوند به دنبال اسم آید، بدین شرح : 1 - به معنی نشیننده در کلمات : اجاره نشین . اعتکاف نشین . ا...
-
نشینی
لغتنامه دهخدا
نشینی . [ ن ِ ] (حامص ) به معنی نشستن و نشستگی و نشینندگی به آخر اسم آید در ترکیبات زیر: اجاره نشینی . اعتکاف نشینی . اورنگ نشینی . بادیه نشینی . بالانشینی . بردرنشینی . بست نشینی . بیابان نشینی . پائین نشینی . پالکی نشینی . پرده نشینی . پس نشینی . پ...