کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زیبایی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
زیبایی
لغتنامه دهخدا
زیبایی . (حامص ) زیبائی . خوبی و نیکویی . (آنندراج ). حسن و جمال و ظرافت و لطافت . (ناظم الاطباء). بهاء. حسن . جمال .اورند. اورنگ . افرنگ . براه . خوبی . میسم . ظرافت . قشنگی . زیب . وسامه . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). حالت و کیفیت زیبا. عبارتست از نظ...
-
واژههای مشابه
-
زیبایی شناسی
لغتنامه دهخدا
زیبایی شناسی . [ ش ِ ] (حامص مرکب ) زیباشناسی . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به زیباشناسی شود.
-
جستوجو در متن
-
گورک
لغتنامه دهخدا
گورک . (ترکی ، اِ) حسن و زیبایی . (ناظم الاطباء). زیبایی . (اشتینگاس ). به این معنی ترکی است . رجوع به سنگلاخ شود.
-
حسن یوسفی
لغتنامه دهخدا
حسن یوسفی . [ ح ُ ن ِ س ُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) زیبایی که همچون زیبایی یوسف فوق العاده باشد.
-
زیبائی
لغتنامه دهخدا
زیبائی . (حامص ) زیبایی . رجوع به همین کلمه شود.
-
زیباشناسی
لغتنامه دهخدا
زیباشناسی . [ ش ِ ] (حامص مرکب ) زیبایی شناسی . شناختن زیبایی و آن رشته ای است از روانشناسی . هدف زیباشناسی شناسانیدن جمال و هنر است و آن درباره ٔ مجموعه ٔ انفعالات و احساسات درونی و زیبایی و زشتی و هزل و فکاهت و غیره گفتگو کند. علم الجمال . (فرهنگ ف...
-
گنید
لغتنامه دهخدا
گنید. (اِخ ) کنید. معبد مشهور ونوس (ملکه ٔ زیبایی ) که در شهر گنید بوده است . رجوع به مدخل قبل شود.
-
گنسالو
لغتنامه دهخدا
گنسالو. [ گ ُ سال ْوْ ] (اِخ ) نونو . نقاش پرتقالی قرن پانزدهم م . که وی پرده های زیبایی به وجود آورده است .
-
گوهرافروز
لغتنامه دهخدا
گوهرافروز. [ گ َ / گُو هََ اَ ] (نف مرکب ) افروزنده ٔ گوهر. آنکه گوهر افروزد : هریکی با هزار زیبایی گوهرافروز نور بینایی .نظامی .
-
کریم آسا
لغتنامه دهخدا
کریم آسا. [ ک َ ] (ص مرکب ) همانند کریم : گر با همه عیبها کریم آسایی عیبت هنر است وزشتیت زیبایی .سعدی .
-
فائقة
لغتنامه دهخدا
فائقة. [ ءِ ق َ ] (ع ص )مؤنث فائق . زنی که فائق باشد. رجوع به فائق شود.- فائقةالجمال ؛ آنکه در خوبی و زیبایی سر است .
-
جمال پرست
لغتنامه دهخدا
جمال پرست . [ ج َ پ َ رَ ] (نف مرکب ) که عاشق و دلباخته ٔ زیبایی باشد و همه چیز را فدای آن کند.
-
تانپه
لغتنامه دهخدا
تانپه . [ پ ِ ] (اِخ ) دره ٔ قدیمی بسیار زیبا و باشکوهی در یونان ، ناحیه ٔ قدیمی «پِنِه » است . این نام گذاری بواسطه ٔ زیبایی این دره بود.