کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زیان کار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
زیان افتادن
لغتنامه دهخدا
زیان افتادن . [ اُ دَ ] (مص مرکب ) آسیب رسیدن . به گزند و ضرر دوچار شدن : شور عشق تو در جهان افتادبی دلان را بجان زیان افتاد. خاقانی .مایه ٔ سلوت به غربت شد ز دست دل زیان افتاد و محنت سود بس . خاقانی .ملرز از بیم جان خسرو اگر از عشق می لافی که باشد س...
-
زیان بردن
لغتنامه دهخدا
زیان بردن . [ ب ُ دَ ] (مص مرکب ) خسارت دیدن . گزند و ضرر بر کسی وارد شدن .- بزیان بردن ؛ ضرر رسانیدن . (فرهنگ فارسی معین ).
-
زیان خاستن
لغتنامه دهخدا
زیان خاستن . [ ت َ ] (مص مرکب ) زیان آمدن . گزند و ضرر رسیدن : گر برنگ جامه عیبت کرد جاهل باک نیست تابش مه را ز بانگ سگ کجا خیزد زیان . خاقانی .رجوع به زیان و دیگر ترکیب های آن شود.
-
زیان دادن
لغتنامه دهخدا
زیان دادن . [ دَ ] (مص مرکب ) خسارت وارد آوردن . || تاوان دادن . (ناظم الاطباء).
-
زیان دیدن
لغتنامه دهخدا
زیان دیدن .[ دی دَ ] (مص مرکب ) آسیب و گزند دیدن : در حد حجاز امن یابم گر سوی خزر زیان ببینم . خاقانی .چون سوزن گر شکسته گشتم جز چشم و سری زیان ندیدم . خاقانی . || خسارت و ضرر دیدن . متضرر شدن . مغبون شدن : گاه توبه کردن آمد از مدایح وز هجی کز هجی بی...
-
زیان رساندن
لغتنامه دهخدا
زیان رساندن . [ رَ / رِ دَ ] (مص مرکب ) اضرار. الحاف . رزء. زیان رسانیدن . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). خسارت و گزند وارد آوردن بر چیزی یا کسی .
-
زیان رسانیدن
لغتنامه دهخدا
زیان رسانیدن . [ رَ / رِ دَ] (مص مرکب ) زیان رساندن . رجوع به ماده ٔ قبل شود.
-
زیان رسیدن
لغتنامه دهخدا
زیان رسیدن . [ رَ / رِ دَ ] (مص مرکب ) آسیب و گزند رسیدن بر کسی یا چیزی : شمشاد و سرو را ز تموز و خزان چه باک کز گرم و سرد لاله و گل را رسد زیان . خاقانی .نشره ٔ من مدح امام است و بس تا نرسد ز اهرمنانم زیان . خاقانی .انباشت شاه معده ٔ آب روان به خاک ...
-
زیان کشیدن
لغتنامه دهخدا
زیان کشیدن . [ ک َ / ک ِ دَ ] (مص مرکب ) خسارت کشیدن و قبول خسارت کردن . (ناظم الاطباء). خسارت دیدن . آسیب دیدن . گزند یافتن . زیان دیدن : خاقانی ار زبان ز سخن بست حق اوست چند از زبان نیافته سودی ، زیان کشد. خاقانی (دیوان چ سجادی ص 763).دیوان میغرنگ ...
-
زیان آور
لغتنامه دهخدا
زیان آور. [ وَ ] (نف مرکب ) مضر و مفسد. هر چیز که موجب ضرر و خسارت و فساد گردد. (ناظم الاطباء).
-
زیان آوری
لغتنامه دهخدا
زیان آوری . [ وَ ] (حامص مرکب ) خسارت و آسیب و ضرر و مضرت . (ناظم الاطباء). زیان آوردن . رجوع به همین کلمه و زیان و دیگر ترکیبهای آن شود.
-
زیان بخش
لغتنامه دهخدا
زیان بخش . [ زیام ْ ب َ ] (نف مرکب ) مضر. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). زیان آور. رجوع به زیان و دیگر ترکیبهای آن شود.
-
زیان دار
لغتنامه دهخدا
زیان دار. (نف مرکب ) ضررناک . (انجمن آرا). مضر وآسیب آور. و رجوع به زیان و دیگر ترکیبهای آن شود.
-
زیان دیده
لغتنامه دهخدا
زیان دیده . [ دی دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) زیان زده . زیان کشیده . مغبون . خاسر. متضرر. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
-
زیان رسان
لغتنامه دهخدا
زیان رسان . [ رَ / رِ ] (نف مرکب )زیان رساننده . آسیب و خسارت واردآورنده : ز اقبال تو سنگسار گرددچون پیل زیان رسان کعبه . خاقانی .رجوع به زیان و دیگر ترکیبهای آن شود.