کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زیارتخانه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
زیارتخانه
لغتنامه دهخدا
زیارتخانه . [ رَ ن َ / ن ِ ] (اِمرکب ) محل زیارت . زیارتگاه . جای زیارت : ز خاکش گنبدی عالی برافراخت وز آن گنبد زیارتخانه ای ساخت .نظامی .
-
جستوجو در متن
-
زیارتگاه
لغتنامه دهخدا
زیارتگاه . [رَ ] (اِ مرکب ) معروف . (آنندراج ). محل زیارت . جای زیارت کردن . (ناظم الاطباء). مزار. زیارتگه . زیارت جای .(یادداشت بخط مرحوم دهخدا). زیارتخانه : بر سر دجله گذشته تا مداین خضروارقصر کسری و زیارتگاه سلمان دیده اند. خاقانی .درختی در این وا...