کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زیاد کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
زیاد الجعفی
لغتنامه دهخدا
زیاد الجعفی . [ دُل ْ ج َ ] (اِخ ) رجوع به ابوالنضر شود.
-
زیاد الحارثی
لغتنامه دهخدا
زیاد الحارثی . [ دُل ْ رِ ] (اِخ )ابوالادبر. تابعی است . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
-
زیاد الکلابی
لغتنامه دهخدا
زیاد الکلابی . [ دُل ْ ک َ ] (اِخ ) از اوست کتاب النوادر. (ابن الندیم ، یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
-
زیاد المدنی
لغتنامه دهخدا
زیاد المدنی . [ دُل ْ م َ دَ ] (اِخ ) رجوع به ابوسفیان شود.
-
زیاد فارسی
لغتنامه دهخدا
زیاد فارسی . [ دِ ] (اِخ ) رجوع به زیادیان شود.
-
زیاد قبانی
لغتنامه دهخدا
زیاد قبانی . [ دِ ق َب ْ با ] (اِخ ) رجوع به زیادیان شود.
-
ابن زیاد
لغتنامه دهخدا
ابن زیاد. [ اِ ن ُ ] (اِخ ) عبیداﷲبن زیادبن ابیه . مادر زیاد سُمیه کنیز حارث بن کلده ٔ طائفی است و چون سمیه به تبه کاری شناخته شده بود دو پسر او زیاد و ابوبکر را حارث بفرزندی نپذیرفت و از این رو زیاد را زیادبن ابیه گفتندی . آنگاه که خلافت به معاویةبن...
-
آل زیاد
لغتنامه دهخدا
آل زیاد. [ ل ِ ] (اِخ ) اولاد زیادبن ابیه که معاویةبن ابی سفیان او را بپدر خویش ابوسفیان ملحق ساخت ، و در دواوین و انساب ، او و فرزندانش را بقریش منسوب کردند. و عبیداﷲ زیاد، حسین بن علی علیه السلام را بامر یزید در کربلا بشهادت رسانید : کربلا چون مقام...
-
حصن زیاد
لغتنامه دهخدا
حصن زیاد. [ ح ِ ن ِ ] (اِخ ) خرت پرت میان آمد و ملطیة و به ملطیة نزدیک تر است . یاقوت گوید: امروز [ قرن هفتم ] به خرت پرت معروفست . (از معجم البلدان ).
-
ربیعبن زیاد
لغتنامه دهخدا
ربیعبن زیاد. [ رَ ع ِ ن ِ ] (اِخ ) ابن انس بن دیان بن قطن بن زیادبن حارث بن مالک بن ربیعةبن کعب بن حارث حارثی ... رجوع به ربیع حارثی و حبیب السیر چ خیام ص 503 و تاریخ بیهقی ص 26 و عیون الاخبار فهرست ج 1 و 2 و عقدالفرید فهرست ج 1 و 2 و3 و 4 و 6 و 7 و ...
-
ربیعبن زیاد
لغتنامه دهخدا
ربیعبن زیاد. [ رَ ع ِ ن ِ ] (اِخ ) ابن سلامةبن قیس قضاعی سپس تُوَیلی . چابکسوار نامدار معروف به اعرج . او را اشعاری نغز از دوره ٔ جاهلیت بود و برحسب نوشته ٔ ابن کلبی تا عهد عثمان زنده بوده است . (از الاصابة ج 1 قسم 1).
-
ربیعبن زیاد
لغتنامه دهخدا
ربیعبن زیاد. [ رَ ع ِ ن ِ ] (اِخ ) ابن عبداﷲ بن سفیان بن ناشب عبسی . یکی از بزرگان و نوابغو شجاعان دوران جاهلیت عرب بود. او را کامل نیز می گفتند. او شاعر بود و پیش نعمان بن منذر رفت . در حدود سال 30 پیش از هجرت درگذشت . (از اعلام زرکلی ). و رجوع به ع...
-
ربیعةبن زیاد
لغتنامه دهخدا
ربیعةبن زیاد. [ رَ ع َ ت ِ ن ِ ] (اِخ ) گویند نام او ربیع و کنیت او ابن ابی یزید سلمی بود. حدیث «الغبار ذریرة الجنة» از وی روایت شده است . (از الاصابة ج 1 قسم 1). و رجوع به ابن ابی یزید سلمی و قاموس الاعلام ترکی ج 3 شود.
-
اصحاب زیاد
لغتنامه دهخدا
اصحاب زیاد. [ اَ ب ِ ] (اِخ ) پیروان زیادبن عبدالرحمن رئیس زیادیه بودند. رجوع به الفرق بین الفرق ص 81 و ملل و نحل شهرستانی چ مطبعه ٔ حجازی قاهره ج 1 ص 208 شود.
-
ام زیاد
لغتنامه دهخدا
ام زیاد. [ اُم ْ م ِ زِ ] (اِخ ) اشجعیه ... از زنان صحابی بوده و حدیثی از وی روایت شده است . رجوع به الاصابة فی تمییز الصحابة ج 8 ص 235 شود.