کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زگاب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
زگاب
لغتنامه دهخدا
زگاب . [ زَ ] (اِ مرکب ) حبر و مداد باشد. (لغتنامه ٔ اسدی ، یادداشت بخط مرحوم دهخدا). رجوع به زکاب شود.
-
جستوجو در متن
-
زکاب
لغتنامه دهخدا
زکاب . [ زُ ] (اِ) صبر سقوطری و چادروا. (ناظم الاطباء). در حاشیه ٔ فرهنگ اسدی نخجوانی نوشته : زکاب ؛ صبر، ولی صاحب برهان می نویسد: زکاب به فتح زاء، مرکب و سیاهی ... و بگمان من اگر مصحف حبر نباشد زگاب به ضم زاء و گاف فارسی تخفیفی از زگالاب باشد. (ازیا...
-
زکاب
لغتنامه دهخدا
زکاب . [ زَ ] (اِ مرکب ) مداد و حبر باشد. (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 24) (از اوبهی ). سیاهی باشد که در دوات کنند و آن را به تازی مرکب خوانند. (فرهنگ جهانگیری ). سیاهی که بدان نویسند. (فرهنگ رشیدی ). مرکب و سیاهی باشد که در دوات کنند و به عربی حبر و مداد...
-
جز
لغتنامه دهخدا
جز. [ ج ُ ] (حرف اضافه ) غیر. (بهارعجم ). (ازغیاث اللغات ) (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (ترجمان القرآن عادل بن علی ). این لفظ مخفف «جدا از» است چنانکه در پاژند جداژ است . (فرهنگ نظام ). در پهلوی یوت ، جدا و در یهودی ایرانی جود و در پازند جَد هم ریشه...
-
مرکب
لغتنامه دهخدا
مرکب . [ م ُ رَک ْ ک َ ] (ع ص ، اِ) نعت مفعولی است از ترکیب . آمیخته . درپیوسته : کریمی به اخلاقش اندرمرکب بزرگی به درگاه او بر مجاور. فرخی .گفتم که مفرد است مرکب چگونه شدگفتا چنانکه میل کند ماده سوی نر.ناصرخسرو.و چنانکه در طبایع مرکب است هر کسی برای...
-
حبر
لغتنامه دهخدا
حبر. [ ح ِ ] (ع اِ) زگاب . سیاهی . دوده . دوده ٔ مرکب . مرکب . مداد. نقس . زگالاب . سیاهی دوات : بر پر الفی کشید نتوانست از بی قلمی و یا ز بی حبری . منوچهری .آنهمه حبر و قلم فانی شودو این حدیث بی عدد باقی بود. مولوی .گر نباشد یاری حبر و قلم کی فتد بر...