کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زکاة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
زکاة
لغتنامه دهخدا
زکاة. [ زَ ] (ع اِ) رجوع به زکات و زکوة شود.
-
واژههای همآوا
-
ذکاة
لغتنامه دهخدا
ذکاة. [ ذَ ] (ع مص ) ذکاء. ذبح . گلو بریدن حیوان : ذکاةالجنین ذکاة امّه . و در فقه ذکات با اختلاف نوع حیوان مختلف باشد. چنانکه ذکاة ماهی در خشکی مردن آن و در شترنحر آن و در گوسفند و گاو و امثال او ذبح آنهاست .
-
زکات
لغتنامه دهخدا
زکات . [ زَ ] (ع اِ) زکوة.خلاصه ٔ چیزی . برگزیده ٔ چیزی . (فرهنگ فارسی معین ). || (اصطلاح فقه ) آنچه به حکم شرع درویش و مستحق را دهند و این کار بر مسلمانان فرض است و زکات برمیوه هایی که برای خوردن عمل آورده باشند و بر میوه های دیگر (نظیر: انگور و خرم...
-
جستوجو در متن
-
حسن نائینی
لغتنامه دهخدا
حسن نائینی . [ ح َ س َ ن ِ ] (اِخ ) او راست : ارجوزه ، در زکاة. و ارجوزه در فلسفه به نام «شمعات العلوم ». (ذریعه ج 1 ص 490).
-
صاع سر
لغتنامه دهخدا
صاع سر. [ ع ِ س َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) صدقه ٔ سر. تصدق سر. زکاة سر : گر صاع سر سه بوسه ٔ عیدی دهد مرازان رخ دهد که گندم گون است پیکرش .خاقانی .
-
صدقة
لغتنامه دهخدا
صدقة. [ ص َ دَ ق َ ](ع اِ) زکات . ج ، صدقات . (منتهی الارب ) (مهذب الاسماء). مؤلف قاموس مقدس آرد: این لفظ در عهد قدیم وارد نشده است ، لکن از بعضی اشارات معلوم میشود که ترحم برفقرا از جمله ٔ واجبات می باشد؛ از جمله ٔ اوامر واجبه ٔ اسرائیلیان واگذاشتن...
-
زیلعی
لغتنامه دهخدا
زیلعی . [ زَ ل َ ] (اِخ ) حسن بن ابراهیم بن حسن علی الزیلعی الجبرتی الحنفی . او فقیه بود و در سال 1188 هَ. ق . درگذشت . او راست : رفع الاشکال فی حکم ماءالحوض .و نزهة العین فی زکاة المعدنین . (از اعلام زرکلی ).
-
عبدالهادی
لغتنامه دهخدا
عبدالهادی . [ ع َ دُل ْ ] (اِخ ) ابن رضوان نجا الابیاری المصری . وی کاتب و ادیب بوده و او را نظمی است . در الازهر علم آموخت و خدیو اسماعیل پاشا او را به تعلم فرزندان خود گماشت . سپس توفیق اسماعیل او را امام خاصه ٔ خود و مفتی ساخت . در حدود چهل تألیف...
-
دسر
لغتنامه دهخدا
دسر. [ دَ ] (ع مص ) نیزه زدن و شکافتن . (از منتهی الارب ). طعن . (از اقرب الموارد). || راندن . (از منتهی الارب ). دفع. (از اقرب الموارد). دسع. از احادیث است که : لیس فی العنبر زکاة انما هو شی ٔ دسره البحر؛ یعنی دریا آنرا دفع کرده و رانده است . (از اق...
-
زکاء
لغتنامه دهخدا
زکاء. [ زَ ءْ ] (ع مص ) زدن . || دادن و یا زودتر دادن : زکاه الفاً؛ داد او را هزار یا زودتر داد نقد او را. || پناه گرفتن به سوی کسی و تکیه کردن بر آن .(منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || گائیدن جاریه را. (از منتهی الارب ) (از ناظم الا...
-
علی اکبر ایجی
لغتنامه دهخدا
علی اکبر ایجی . [ ع َ اَ ب َ رِ ] (اِخ ) ابن محمدباقر ایجی اصفهانی شیعی . وی فقیه و متکلم و حکیم و واعظ بود و بسال 1232 هَ . ق . درگذشت . او راست :1 - الرد علی زین الدین الاحسائی ، در حکمت و کلام . 2- رساله ای در خمس و زکاة. 3 - رساله ای در قضا و شها...
-
نکویی کردن
لغتنامه دهخدا
نکویی کردن . [ ن ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) ملاطفت . اِلطاف . (از یادداشت مؤلف ). احسان کردن . خوبی کردن . بذل و بخشش و افضال و اکرام کردن : نکویی به هرجا چو آید به کارنکویی کن و از بدی شرم دار. فردوسی .خشم آیدت که خسرو با من کند نکویی ای ویحک آب دریا از...
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن سلیمان بن کمال پاشا ملقب به شمس الدین و معروف به مفتی ابن کمال پاشا. او راست : حاشیه ای بر شرح مواقف و حاشیه ای بر شرح مطالع. حاشیه ای بر حاشیه ٔ میرسیّد شریف بر کشاف زمخشری . و منشآت ترکی . و تفسیر المفتاح [ ناقص ]. و شرح...