کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زُلف و زنجیر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
زلف
لغتنامه دهخدا
زلف . [ زِ ] (ع اِ) مرغزار. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). روضه . (اقرب الموارد).
-
هم زلف
لغتنامه دهخدا
هم زلف . [ هََ زُ ] (ص مرکب ) شوهر خواهرزن . هم داماد. (آنندراج ). همریش . هم دامان . باجناغ .
-
خم زلف
لغتنامه دهخدا
خم زلف . [ خ َ م ِ زُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) پیچ زلف . (یادداشت بخط مؤلف ). || نزد صوفیه اسرار الهی را گویند. (از کشاف اصطلاحات الفنون ).
-
جستوجو در متن
-
زنجیر
لغتنامه دهخدا
زنجیر. [ زِ / زَ ] (اِ) معروف است و به عربی سلسله گویند. (برهان ) (از انجمن آرا) (از آنندراج ). کوچه ، مصرعه ، سبزه ، طره از تشبیهات اوست . (آنندراج ). سلسله و رسن فلزی و مرکب از حلقه های درهم قرار گرفته . (از ناظم الاطباء). و آن رسنی است فلزی ، مرکب...
-
چفت و بند
لغتنامه دهخدا
چفت و بند. [ چ ِ ت ُ ب َ ] (اِ مرکب ) چفت و بست . چفت و رزه . زلف و زنجیر (در اصطلاح اهالی فیض آباد بخش تربت حیدریه ). زنجیر و حلقه ای که به آن وسیله در خانه یا در صندوق و جز آن را بسته یا قفل کنند. و رجوع به چفت و چفت و بست و چفت و رزه شود.
-
زرفنة
لغتنامه دهخدا
زرفنة. [ زَ ف َ ن َ ] (ع مص ) همچو زنجیر ساختن : زرفن صدغه ؛ همچو زنجیر ساخت زلف را. مولده و مأخوذ است از زرفین . (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). فعلی است که عرب از زورفین و زولفین فارسی ، بمعنی رزه ٔ چفت کرده است ....
-
مشکین شکن
لغتنامه دهخدا
مشکین شکن . [ م ُ / م ِ ش ِ ک َ ] (اِ مرکب ) جعد مشکین .پیچ و خم زلف چون مشک به بوی و به رنگ : وآن اسیران که به زنجیر خم زلف تواَندهم به مشکین شکن زلف تو باشند اسیر.سوزنی .
-
چفت و بست
لغتنامه دهخدا
چفت و بست . [چ ِ ت ُ ب َ ] (اِ مرکب ) چفت و بند. چفت و رزه . زلف و زنجیر. (در اصطلاح اهالی فیض آباد بخش تربت حیدریه ). - امثال : فلانی دهنش چفت و بست درستی ندارد ؛ یعنی یاوه گوی است و راز نگهدار نیست .و رجوع به چفت و چفت و بند و چفت و رزه شود.
-
بسرپا آمدن
لغتنامه دهخدا
بسرپا آمدن . [ ب ِ س َ رِ م َ دَ ] (مص مرکب ) از مرض شفا یافتن . (غیاث ). از مرض شفا یافتن و این محاوره است . (آنندراج ) : عمرها بود که ضعف ازشکن زلف تو داشت زین شکست آمده اکنون بسر پا زنجیر.مفیدی بلخی (از آنندراج ).
-
پژولیدن
لغتنامه دهخدا
پژولیدن . [ پ َ دَ ] (مص ) پژمرده شدن . پژمرده کردن . || درهم شدن . درهم آمیختن . پریشان شدن . تداخل : یکشب این دیوانه را مهمان آن زنجیر کن ور پژولاند سر زلف تو را ژولیده گیر. مولوی (از فرهنگ جهانگیری در لغت پژولش ).|| نرم شدن . (مؤید الفضلاء از فره...
-
نیاز
لغتنامه دهخدا
نیاز. (اِخ ) حسین طباطبائی (سید...) متخلص به نیاز از شاعران و نسخ نویسان قرن سیزدهم و از معاصران فتحعلی شاه قاجار و از احفاد میرشاه تقی جوشقانی است . او راست :صبا راکرده در زنجیر از آن رو حلقه ٔ مویت که دیگر سوی مشتاقان نیارد بوی گیسویت .و نیز:شانه ک...
-
سلطان محمد
لغتنامه دهخدا
سلطان محمد. [ س ُ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) مولانا... از شارخت است ، و در شهر هرات نشو و نما یافت ، و خوش صحبت وخوش محاوره جوانیست ، صحبتش موجب بسط و تکلمش باعث نشاط است . خط را نیز خوب مینویسد. این مطلع از اوست :به دندان عقده ٔ زلف ترا خواهم که بگشایم...
-
کلج
لغتنامه دهخدا
کلج . [ ک ُ ] (اِ) شکن و چین باشد. (حاشیه ٔ لغت فرس اسدی چ اقبال ص 61). چین و تا. (ناظم الاطباء). چین و شکن . (فرهنگ فارسی معین ). شکن . چین . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).- کلج برکلج ، چین در چین . (فرهنگ فارسی معین ) : فری زان زلف مشکینش چو زنجیرفت...
-
زنجیره
لغتنامه دهخدا
زنجیره . [ زَ رَ / رِ ] (اِ مرکب ) هر چیز مانا به زنجیر. (ناظم الاطباء). هر چیز شبیه به زنجیر. (فرهنگ فارسی معین ) : زآن زلف که ازحلقه همه زنجیرست عمری است که بر من غم و سودا چیرست .محمدبن نصیر (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). || زنجیر خرد. آنچه چون زنجیری...