کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زيتي پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
زیتی
لغتنامه دهخدا
زیتی . [ زَ / زِ ] (ص نسبی ) رنگی باشد زرد که به سبزی زند. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ، یادداشت بخط مرحوم دهخدا).منسوب به زیت . به رنگ زیت . (یادداشت ایضاً). بیرونی در ذیل انواع جواهر و یاقوتها آرد : ... ومن اشباهه الکرکهن فی جمیع انواعه ، فمنه الخلوقی و ال...
-
جستوجو در متن
-
رصاصی
لغتنامه دهخدا
رصاصی . [ رَ صی ی ] (ع ص نسبی ) آنچه به رنگ رصاص باشد. (از اقرب الموارد). || (اِ) مرواریدی است که سفیدی او با سیاهی آمیخته بود، و رصاص سرخ فام را زیتی و تیره گون را عمانی گویند. (جواهرنامه ).
-
بادلان
لغتنامه دهخدا
بادلان . [دِ ] (اِخ ) دهی است از بخش دهدز شهرستان اهواز. در 36هزارگزی جنوب خاوری دهدز در کنار راه مالرو بادامستان به زیتی در جلگه واقعست . هوایش سرد و دارای 128 تن سکنه میباشد که بلهجه ٔ لری بختیاری سخن میگویند. آبش از چاه و قنات و محصولش غلات ، لبنی...
-
بادامستان
لغتنامه دهخدا
بادامستان . [ م ِ ] (اِخ ) دهی است از بخش دهدزشهرستان اهواز در چهل هزارگزی جنوب دهدز و کنار راه مالرو بادلان به زیتی . منطقه ای است کوهستانی معتدل با76 تن سکنه . مردمش از تیره ٔ بختیاری هستند. آبش از چشمه و قنات و محصولش غلات و لبنیات است . شغل مردمش...
-
یشم
لغتنامه دهخدا
یشم . [ ی َ ](اِ) نام سنگی قیمتی که از چین یا هند می آورند و گویند هرکه آن را با خود داشته باشد از آفت برق ایمن خواهد بود. (برهان ) (از فرهنگ جهانگیری ) (ناظم الاطباء). سنگی قیمتی که مایل به سبزی باشد. (غیاث ). سنگ یشم از رودهای ختن خیزد. (حدود العال...
-
مانیا
لغتنامه دهخدا
مانیا. (یونانی یا لاتینی ، اِ) نوعی از جنون است که صاحبش را خصلت درندگان باشد، اکثر غضبناک بودن و قصد ایذای مردم نمودن خاصیت او بود. (کفایه ٔ منصوری ، بنقل غیاث و آنندراج ). قسمی از جنون و دیوانگی . (ناظم الاطباء). جنون در یک امر بخصوص . دیوانگی در ا...
-
حجرالمسن
لغتنامه دهخدا
حجرالمسن . [ ح َ ج َ رُل ْ م ِ س َن ن ] (ع اِ مرکب ) سنگ کارد. فسان .سنگ سو. سنگی است که به آن کارد و شمشیر تیز کنند وبفارسی فسان گویند و او به الوان مختلف می باشد و بهترین او سرخ و سیاه و براق است و سنبادج قسم زبون اوست . و سرخ او حار است در اول ، و...
-
گراییدن
لغتنامه دهخدا
گراییدن . [ گ َ / گ ِ دَ ] (مص ) (از: گرای + یدن ، پسوند مصدری ). رغبت و خواهش و میل کردن . (از برهان ). متمایل بودن و شدن : چه نیکو سخن گفت دانش فزای بدان کت نه کار است کمتر گرای . ابوشکور.به کژی و ناراستی کم گرای جهان از پی راستی شد به پای . ابوشکو...
-
یاقوت
لغتنامه دهخدا
یاقوت . (اِ) نام جوهری است مشهور و آن سرخ و کبود و زرد می باشد. گرم و خشک است در چهارم و قایم النار یعنی آتش او را ضایع نمی کند و با خود داشتن آن دفع علت طاعون کند. (برهان ) . بیرونی گوید حمزةبن الحسن اصفهانی آرد که اسم یاقوت به فارسی یاکند است . و ی...
-
دلیل
لغتنامه دهخدا
دلیل . [ دَ ] (ع ص ، اِ) راهنما. رهبر. رهنمون . راهنما. (منتهی الارب ). راهبر. (دهار). راهبر و راهنما. (غیاث ). راه نماینده . (آنندراج ). مرشد. (اقرب الموارد). ابن المدینة. (منتهی الارب ). بَجدة. بلد. قائد. هادی . هَوجَل . (منتهی الارب ). ج ، أدلة. ...