کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زوپه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
زوپه
لغتنامه دهخدا
زوپه . [ پ َ / پ ِ ] (اِ) به لغت زند و پازند قرض باشد که به عربی دین خوانند. (برهان ) (آنندراج ). به لغت زند قرض و دین و وام . (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
اضماد
لغتنامه دهخدا
اضماد. [ اِ ] (ع مص ) فراهم آوردن کسان را: اضمدهم اضماداً. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). اضماد قوم ؛ گرد آوردن آنان را. (از اقرب الموارد). || اضماد عرفج ؛ غنچه برآوردن درخت عرفج ؛ (ناظم الاطباء). غنچه پدید آوردن عرفج . (منتهی الارب ) (...