کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زوملة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
زوملة
لغتنامه دهخدا
زوملة. [ زَ م َ ل َ ] (ع مص ) راندن شتر و راندن خر که بر آن بار باشد. (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). || (اِ) خر با بارش . (ناظم الاطباء). || ابن زوملة؛ پسر راه . || هو ابن زوملتها؛ او دانای آن است . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
واژههای مشابه
-
ابن زومله
لغتنامه دهخدا
ابن زومله . [ اِ ن ُ زَ م َ ل َ ] (ع ص مرکب ، اِ مرکب ) رجوع به ابن بجده شود. || ابن اَمة. ابن نفیله .
-
واژههای همآوا
-
ذوملة
لغتنامه دهخدا
ذوملة. [ م ِل ْ ل َ ] (ع ص مرکب ) بستوه آمده .
-
جستوجو در متن
-
ابن نفیله
لغتنامه دهخدا
ابن نفیله . [ اِ ن ُ ن َ ل َ ](ع ص مرکب ، اِ مرکب ) ابن اَمه . ابن زومله . پسر داه .
-
راندن
لغتنامه دهخدا
راندن . [ دَ ] (مص ) دور کردن . (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (لغت محلی شوشتر، نسخه ٔ خطی متعلق به کتابخانه ٔ مؤلف ). طرد کردن . دور داشتن از نزد خود. رد کردن . بدر کردن . بیرون کردن و خارج کردن . (ناظم الاطباء). اخراج کردن . دور کردن کسی را از جایی . (...