کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زودآشنا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
زودآشنا
لغتنامه دهخدا
زودآشنا. [ ش ْ / ش ِ ] (ص مرکب ) آنکه زود آشنا شود. (آنندراج ). مصاحب و همدمی که بزودی و گرمی با شخص اظهار مهربانی و محبت کند. (ناظم الاطباء) : از اولین نگاه دلم صید خویش کردای من فدای غمزه ٔ زودآشنای تو.باقر کاشی (از آنندراج ).
-
واژههای مشابه
-
زوداشنا
لغتنامه دهخدا
زوداشنا. [ اَ ] (اِ مرکب ) نذر و نذوراتی را گویند که فارسیان به آتشخانه ها آورند. (برهان ) (از انجمن آرا) (از آنندراج ). نذرهایی که فارسیان به آتشکده آورند. (ناظم الاطباء). جزء اول کلمه را آقای پورداود «زَور» (اوستا «زئوثره » ) دانند، بمعنی آب مقدس ک...
-
واژههای همآوا
-
زوداشنا
لغتنامه دهخدا
زوداشنا. [ اَ ] (اِ مرکب ) نذر و نذوراتی را گویند که فارسیان به آتشخانه ها آورند. (برهان ) (از انجمن آرا) (از آنندراج ). نذرهایی که فارسیان به آتشکده آورند. (ناظم الاطباء). جزء اول کلمه را آقای پورداود «زَور» (اوستا «زئوثره » ) دانند، بمعنی آب مقدس ک...
-
جستوجو در متن
-
غمزه
لغتنامه دهخدا
غمزه . [ غ َ زَ / زِ ] (ع مص ، اِمص ) غمزة. رعنایی بود و چشم برهم زدن . (حاشیه ٔ فرهنگ اسدی نخجوانی ). رعنایی چشم و برهم زدن چشمک باشد و پندارم تازی است . (فرهنگ اسدی چ پاول هورن ). چشم برهم زدن و رعنایی باشد به کرشمه . (فرهنگ اوبهی ). حرکت چشم و مژه...