کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زوایا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
زوایا
لغتنامه دهخدا
زوایا. [ زَ ] (ع اِ) ج ِ زاویه . کنج ها. گوشه ها. بیغوله ها. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). گوشه ها. ج ِ زاویه . (غیاث ) (آنندراج ) (از فرهنگ فارسی معین ) : آنرا اصول و فروع وزوایا نهاده . (کلیله و دمنه ). رجوع به زاویه شود.
-
واژههای مشابه
-
ذواربعة زوایا
لغتنامه دهخدا
ذواربعة زوایا. [ اَ ب َ ع َ ت َ زَ ] (ع ص مرکب ، اِ مرکب ) و ذواربع زوایا. چهارگوش . چهارگوشه . خداوند چهار زاویه . صاحب چهارکنج .
-
ذوثمانیة زوایا
لغتنامه دهخدا
ذوثمانیة زوایا. [ ث َ نی ی َ ت َ زَ ] (ع ص مرکب ، اِ مرکب ) صاحب هشت زاویه . خداوند هشت کنج . دارای هشت گوشه . کثیر الاضلاع هشت ضلعی .
-
ذوخمسة زوایا
لغتنامه دهخدا
ذوخمسة زوایا. [ خ َ س َ ةَ زَ ] (ع ص مرکب ، اِ مرکب ) و ذوخمس زوایا. صاحب پنج زاویه . خداوند پنج کنج . دارای پنج گوشه . کثیرالاضلاع پنج ضلعی .
-
جستوجو در متن
-
پانتومتر
لغتنامه دهخدا
پانتومتر. [ ت ُ م ِ ] (فرانسوی ، اِ م__رکب ) زاوی__ه یاب . آلت خاصی برای اندازه گرفتن زوایا و فواصل .
-
تئودلیت
لغتنامه دهخدا
تئودلیت . [ ت ِ ءُ دُ ] (فرانسوی ، اِ) تئودولیت . دستگاهی دارای آلیداد و دوربین برای نقشه برداری و سنجش زوایا در امور و اندازه گیری فواصل ستارگان بکار می رود. رجوع به ارتفاع سنج شود.
-
دوزبازی
لغتنامه دهخدا
دوزبازی . (اِ مرکب ) قسمی بازی است خطوطی و آن چنان است که مربعهای متداخل با خطوطی که زوایا را بهم متصل کند به طرز معین بر آجر یا بر زمین و جز آن کشند و بر تقاطع خطوط هریک از دو حریف مهره یا سنگریزه و یا لوبیا و جز آن نهند و به نوبت ببازند. (از یادداش...
-
صفحه ٔ ملساء
لغتنامه دهخدا
صفحه ٔ ملساء. [ ص َ ح ِ ی ِ م َ ] (اِخ ) نزد حکما و متکلمان صفحه ای است که اجزاء مفروضه ٔ آن در وضع متساوی و متصل بود چنانکه بین این اجزا فرجه ها نباشد، خواه آن فرجه ها نافذ باشد که مسام نامند یا غیر نافذ که زوایا نامند، چنین است در شرح مواقف . (از ک...
-
گونیا
لغتنامه دهخدا
گونیا. (اِ) مثلث شکلی قائم الزوایه ، چوبین یا فلزی که معماران و نجاران بدان قائمه بودن زوایا یا آلات و چهارچوب در را معلوم کنند. و از آن برای کشیدن خطی عمود بر خط دیگر و یا خطی موازی با خط دیگر نیز استفاده نمایند. اصل کلمه از یونانی گ ، نی یا بمعنی ز...
-
چارگوشه
لغتنامه دهخدا
چارگوشه . [ ش َ / ش ِ ] (اِ مرکب ) هر چیز را گویند که مربع باشد. (برهان ). ذو اربعة زوایا. چارگوشه ای . چارزاویه ای . || کنایه از تخت پادشاهان است که بعربی «سریر» خوانند. (برهان ). کنایه از تخت بود که آنرا«پات » و «گاه » نیز گویند و به تازی «سریر» خو...
-
غریب
لغتنامه دهخدا
غریب . [ غ َ ] (اِخ ) امین افندی . وی صاحب جریده ٔ «الحارس » بیروتی است و او راست : 1- اخبار و افکار، و آن مجموعه ٔ ادبی و تاریخی است که در روزنامه ٔ خود آن را منتشر کرده و در مطبعه ٔ جدعون بیروت به سال 1912م . به چاپ رسانیده است . 2- اسماء البنات ، ...
-
علی کیاهراسی
لغتنامه دهخدا
علی کیاهراسی . [ ع َ ی ِ هََ رْ را ] (اِخ ) ابن محمدبن علی کیاهراسی طبرستانی شافعی . مکنی به ابوالحسن و ملقب به عمادالدین و مشهور به عماد طبری و عمادالدین طبری و عمادکیا و عمادالدین کیا. وی فقیه و اصولی و متکلم بود و در ذیقعده ٔ سال 450 هَ . ق . متول...
-
ضلع
لغتنامه دهخدا
ضلع. [ ض ِ ] (ع اِ) ضِلَع. دنده . استخوان پهلو. (منتهی الارب ) (منتخب اللغات ) (مهذب الاسماء) (دهار). دندانه ٔ پهلو. (بحر الجواهر). قَبِرقة. ج ، اضلاع ، اضلع، ضلوع .- اضلاع خلف ، اضلاع زور ؛ پنج دنده است از هر سوی و جمعاً ده و سر این دنده ها متصل به ...