کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زهوة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
زهوة
لغتنامه دهخدا
زهوة. [ زَهَْ وَ ] (اِخ ) نام داه آزاد احمدبن بدر، که محدثه بود. (منتهی الارب ) (آنندراج ).
-
واژههای همآوا
-
ذهوط
لغتنامه دهخدا
ذهوط. [ ذَ وَ ] (اِخ ) نام موضعی است .
-
ضهوة
لغتنامه دهخدا
ضهوة. [ ض َهَْ وَ ] (ع اِ) ایستادنگاه آب . (منتهی الارب ). برکه ٔ آب . (منتخب اللغات ). ج ، اضهاء.
-
ضحوة
لغتنامه دهخدا
ضحوة. [ ض َح ْ وَ ] (ع اِ) ضَحو. نیم چاشت . (منتهی الارب ) (بحر الجواهر). چاشتگاه . (زمخشری ). چاشتگاه یعنی پس آفتاب برآمدن .
-
جستوجو در متن
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن علی المادرائی الکاتب .ابوعبیداﷲ محمدبن عمران مرزبانی در موشح (ص 350) آردکه احمدبن محمد کاتب مرا حدیث کرد که علی بن عبداﷲبن المسیب او را حدیث کرد که چون احمد بن علی مادرانی ،ابوالعباس بن ثوابه را در قصیده ٔ خود این هجا گفت ...
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ](اِخ ) ابن محمدبن ثوابةبن خالد الکاتب . مکنی به ابوالعباس . محمدبن اسحاق الندیم گوید: او احمدبن محمدبن ثوابةبن یونس ابوالعباس کاتب است . این خاندان اصلا ترسا بودند و گویند یونس معروف بلبابه بود و شغل حجامی داشت و بعضی گفته اند مادر ای...