کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زنیة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
زنیة
لغتنامه دهخدا
زنیة. [ زِن ْ / زَن ْ ی َ ] (ع اِ) ابن زنیة؛ پسر زنا.خلاف ابن رشدة. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). هو ابن زنیة؛ او فرزند زنا است . و کذلک هو ولد لزنیة، خلاف قولهم لرشدة. و نیز می گویند: هو ابن زنیة و هو ولد لزنیة. (ناظم الاطباء) (از اقر...
-
زنیة
لغتنامه دهخدا
زنیة. [ زِن ْ ی َ ] (ع اِ) پسین فرزند مرد. (منتهی الارب ) (آنندراج ). آخرین فرزند شخص . (ناظم الاطباء).
-
زنیة
لغتنامه دهخدا
زنیة. [ زِن ْ ی َ ] (ع اِ) طریقه ٔ ارتکاب زنا. (ناظم الاطباء).
-
واژههای مشابه
-
ابن زنیه
لغتنامه دهخدا
ابن زنیه . [ اِ ن ُ زَ / زِ ی َ ] (ع ص مرکب ، اِ مرکب ) حرامزاده . (مهذب الاسماء). پسر زنا. خلاف ابن رشده .
-
واژههای همآوا
-
زنیت
لغتنامه دهخدا
زنیت . [ زَ نی ی َ ] (اِمص جعلی ) در تداول عوام ، صفت زن . زن بودن . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). || دانستن خانه داری . کدبانوگری . خانه داری : زن باید زنیت داشته باشد. این زن اگر زنیت داشت شوهرش میلیونر بود. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
-
جستوجو در متن
-
رشدة
لغتنامه دهخدا
رشدة. [ رَ دَ ] (ع ص ) رِشْدَة. حلال زاده . خلاف زنیه . (از منتهی الارب ) (از آنندراج ).- ولد رشده ؛پاکزاد. مقابل ولد غیه . مقابل ولد زنیه . (از یادداشت مؤلف ).
-
ابن رشده
لغتنامه دهخدا
ابن رشده . [ اِ ن ُ رَ / رِدَ ] (ع ص مرکب ، اِ مرکب ) حلالزاده . خلاف ابن زنیه .