کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زنیان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
زنیان
لغتنامه دهخدا
زنیان . [ زِ ] (اِ) ژنیان . نانخواه را گویند و آن تخمی است که بر روی خمیر نان پاشند. (از برهان ) (از انجمن آرا) (از آنندراج ). نانخواه . (از جهانگیری ) (از فرهنگ رشیدی ) (ناظم الاطباء) : آبله زیب روی خوبان است لذت نان نگر ز زنیان است .شهاب الدین (از ...
-
واژههای مشابه
-
خانه زنیان
لغتنامه دهخدا
خانه زنیان . [ ن ِزِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کوهمره سرخی بخش مرکزی شهرستان شیراز، واقع در 47 هزارگزی شهرستان شیراز و کنار شوسه ٔ شیراز به کازرون ، این ناحیه در جلگه واقع و آب و هوایش معتدل و مالاریایی است . سکنه ٔ آن 312تن ، مذهب آنها شیعه و زبانش...
-
جستوجو در متن
-
آمیوس
لغتنامه دهخدا
آمیوس . (از یونانی ، اِ) نانخواه . (بحرالجواهر). زنیان . رجوع به آمی شود.
-
نغنخلان
لغتنامه دهخدا
نغنخلان . [ ن َ غ َ خ َ ] (اِ) نغن . زنیان . نانخواه . (برهان قاطع). رجوع به نانخواه و رجوع به مدخل بعد شود.
-
زینان
لغتنامه دهخدا
زینان . (اِ) نانخواه است و آن تخمی باشد که بر روی خمیر نان پاشند. (برهان ) (آنندراج ). زینیان . (ناظم الاطباء). زنیان . (از شرفنامه ٔ منیری ).
-
آمی
لغتنامه دهخدا
آمی . (یونانی ، اِ) آمیوس . زنیان . نانخواه . نانخه . نانوخیه . نَغن . نَغن خلان . نغن خوالان . جوانی . کمون ملوکی .
-
جوانی
لغتنامه دهخدا
جوانی . [ ج ِ ] (اِ) تخمی باشد که بر روی خمیر نان پاشند و آنرا نانخواه و زنیان هم گویند. (برهان ) (آنندراج ).
-
ژنیان
لغتنامه دهخدا
ژنیان . [ ژِن ْ ] (اِ) نانخواه و آن تخمی باشد که بر روی خمیر نان ریزند. (برهان ). همان زنیان است به زای تازی که نانخواه باشد. (آنندراج ).
-
نانخاه
لغتنامه دهخدا
نانخاه . (اِ مرکب ) نانخواه . (از تذکره ٔ ضریر انطاکی ). نانخه . نانوخیة. سیاه دانه . شونیز. زنیان . رجوع به نانخواه شود.
-
کرویه
لغتنامه دهخدا
کرویه . [ ک َ رَ / رُو ی َ / ی ِ ] (اِ) به فارسی کرویا است . (فهرست مخزن الادویه ). کرویا. نانخواه . زنیان . (ناظم الاطباء). لغتی است در کرابیه . (یادداشت مؤلف ). رجوع به کرویا شود.
-
نینیا
لغتنامه دهخدا
نینیا. (اِ) به لغت سریانی ، نانخواه . تخمی که بر روی خمیر پاشند. اجواین . (برهان قاطع). زنیان . (جهانگیری ) : پدرم بس که نینیاخور شدشکم او ز نینیا پر شد.؟ (ازجهانگیری ) (از رشیدی ).
-
نانوخیه
لغتنامه دهخدا
نانوخیه . [ خی ی َ / ی ِ ] (اِ مرکب ) نانخواه است که زنیان باشد. اگر بر گزیدگی عقرب بندند درد را ساکن کند، گرم و خشک است در دوم و سوم . (برهان قاطع) (آنندراج ). نانخه . نانخاه . نانخواه . رجوع به نانخواه شود.
-
نغن
لغتنامه دهخدا
نغن . [ ن َ غ َ ] (اِ)ناف . (جهانگیری ) (رشیدی ) (از آنندراج ) (از انجمن آرا). || سوراخ ناف . (برهان قاطع) (ناظم الاطباء). || نانخواه . زنیان . تخمی است است که گاهی بر روی خمیر نان پاشند. (از برهان قاطع). نغنخلان . نغنخواد. نغنخوالان . نغنخوایین . (ن...