کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زنوی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
زنوی
لغتنامه دهخدا
زنوی . [ زِ ن َ وی ی ] (ع ص نسبی ) منسوب به زنة یعنی وزنی و سنجیدنی . (ناظم الاطباء). رجوع به زنة شود.
-
زنوی
لغتنامه دهخدا
زنوی . [ زِ ن َ وی ی ] (ع ص نسبی ) نسبت از زنا، مقصور است و زِناوی ّ از ممدود. (منتهی الارب ) (آنندراج ). منسوب به زنا و زناکار. (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
زناوی
لغتنامه دهخدا
زناوی . [ زَ وی ی ] (ع ص نسبی ) منسوب به زنا. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). زنوی .(منتهی الارب ) (آنندراج ). رجوع به زنا و زنوی شود.