کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زنوبیا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
زنوبیا
لغتنامه دهخدا
زنوبیا. [ زِ ن ُ ] (اِخ ) رجوع به زنوب شود.
-
جستوجو در متن
-
اذینه
لغتنامه دهخدا
اذینه . [ اُ ذَن َ ] (اِخ ) ابن سمیدع . نام یکی از ملوک عمالقه شوهرزنوبیا (یا زینب ) و او در اواسط مائه ٔ سوم حکمران تدمر بود. و با مدد رومیان دو بار بر سپاهیان شاپور ذوالأکتاف غالب آمد و سپس به تحریک زن خویش زنوبیا به رومیان اعلان جنگ کرد و هم باز ...
-
زبیدة
لغتنامه دهخدا
زبیدة. [ زُ ب َ دَ ](اِخ ) زنوبیا ملکه ٔ تدمر، بنام زبیده نیز شهرت دارد. قناطر زبیده بدو منسوب است . این پل ها و بسیاری از آثار که منسوب به «زبیده » است و آنها را بغلط از زبیده ، ام جعفر زوجه ٔ هارون الرشید خلیفه ٔ عباسی دانند، از آثار همین زبیده ٔ م...
-
زنوب
لغتنامه دهخدا
زنوب . [زِ نُب ْ ] (اِخ ) ملکه ٔ سوریه (پالمیر) و همسر اذینه امیر عرب که بر سوریه و قسمت عمده ٔ ایالات رومی آسیای قدامی تسلط داشت و از طرف قیصر روم به لقب امپراتوری نائل شده بود. زنوب یا زنوبی یا زنوبیا یا بث زبینه ، پس از قتل شوی خود به اتفاق پسرش ز...
-
زبیدة
لغتنامه دهخدا
زبیدة. [ زُ ب َ دَ ] (اِخ ) (قناطر...) پل هاییست چندطبقه که بدستور زبیده زوجه ٔ هارون و یا زنوبیاملکه ٔ تدمر ساخته شده . در الدر المنثور آمده : گویندزبیدة چشمه ٔ «عرعار» را از کوههای لبنان به بیروت آورد، علت این اقدام او آن بود که در سفر حج خود که از...
-
تدمر
لغتنامه دهخدا
تدمر. [ ت َ م ُ ] (اِخ ) پالمیر . شهری به شمال شرقی دمشق در واحه ٔ بادیةالشام که پایتخت ملکه زینب و محل تجارت و راه بازرگانی بود. امپراطور اورلیانوس بسال 272 م . آنرا گشود و ویرانیها و ستم های زیادی بر آن دیار و مردمش روا داشت و تا سال 633م . که عرب ...
-
زباء
لغتنامه دهخدا
زباء. [ زَب ْ با ] (اِخ ) نام دختر پادشاه حیره است که تا خدیمه قاتل پدر خود را نکشت موی زهار نکند. (برهان قاطع) (ناظم الاطباء). نام ملکه ٔ جزیره که یکی از ملوک طوائف و صاحبه ٔ جذیمه بود. (منتهی الارب ). زبا نام دختر پادشاه حیره که در غایت حسن و لطافت...
-
ساسانیان
لغتنامه دهخدا
ساسانیان . (اِخ ) سلسله ٔ شاهنشاهانی که بعد از اشکانیان و تا حمله ٔ تازیان بر ایران حکومت میکردند. خاندان ساسانی بعد از خاندان هخامنشی مقتدرترین و معروفترین سلسله ٔ ایرانی است و دوره ٔ چهارصد ساله ٔ شاهنشاهی ساسانیان تأثیر عظیمی در تکوین ملیت و فرهن...