کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زنبقی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
زنبقی
لغتنامه دهخدا
زنبقی . [ زَم ْ ب َ ] (ص نسبی ) منسوب است به زنبق و گمان می کنم اشتغال بروغن بنفشه و فروش عطریات را می رساند. (از انساب سمعانی ). رجوع به زنبق شود.
-
واژههای مشابه
-
علی زنبقی
لغتنامه دهخدا
علی زنبقی . [ ع َ ی ِ زُم ْ ب َ ] (اِخ ) ابن نصربن سلیمان زنبقی لغوی . مکنی به ابوالحسن . وی ادیب و خوش خط بود و یاقوت حموی گوید که کتب ادبی متعددی بخط او دیده است . مسکن او در مصر بود و شاید از اهالی آنجا نیز باشد. در سال 384 هَ . ق . کتاب الهمز ابو...
-
جستوجو در متن
-
علی
لغتنامه دهخدا
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن نصربن سلیمان زنبقی لغوی ، مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی زنبقی شود.
-
ابوالحسن
لغتنامه دهخدا
ابوالحسن . [ اَ بُل ْ ح َ س َ ] (اِخ ) علی بن نصربن سلیمان زنبقی لغوی . رجوع به علی ... شود.
-
نرگسی ها
لغتنامه دهخدا
نرگسی ها. [ ن َ گ ِ] (اِ مرکب ) تیره ای است میان سوسنی ها و زنبقی ها، زیرا کاسه و جام و پرچم آنها مانند سوسنی هاست ولی تخمدان زیرین آنها مانند زنبقی هاست . جنس های آن بسیار زیاد است و همه زینتی هستند مانند: نرگس ، اماریلیس ، آگاو ، ایگنام ، موز . (از...